فقه القیادة 91

موضوعات مطروحه در این درس:

متن درس

سه شنبه 23/11/1403-12شعبان 1445-11فوریه 2025-درس 91 فقه رهبری سازمانی –شراائط و موانع اثر بخشی رهبری-عفو صفح و ضد آندو حقد و انتقام

مساله81: مدیران در مقام ایفای نقش رهبری سازمانی ملزم به خالی کردن سینه خود از حقد و کینه   نسبت به بر خورد های ناشایست  ارباب رجوع و ابواب جمعی  سازمان ،نمایند  که با عفو و حسن رفتار با آنان ممکن میشود .

شرح مساله : معلوم شد که  وجوب عفو بر مدیر راهبر مشروط به سه شرط وقوع ظلم ،توجه ظلم به مدیر وندامت ظالم و پس از وجوب تبدیل به شرط صحت لازم التحصیل فعل رهبری سازمانی میشود و اگر به درجه صفح برسد شرط کمال رهبری است یا موجب کمال رهبری است .  که انگیزش متاثران از  رهبری موثر را به اوج میرساند . و معلوم شد که خطاهایی به نام لمم که گهگاهی وناشی از غفلت غیر جدی است و غیر عادتی است باید مورد تغافل باشند و موضوع لزوم عفو نیستند  زیرا ظلم قبیح محسوب نمیشود . مثلا خطابات سبک در جلسات بدون احترام یا با لقب موهن ،شوخی های غیر مناسب ، تقلید صدای مدیر ،پوز خند و نیشخند های متناسب به دوستان و احباب به مدیر ،عدم رعایت آداب که ساقط است بین احباب و همتایان و همردیفان ، سخن مدیر را در جلسات قطع کردن ،درگوشی صحبت کردن با کنار دستی در نشست های کاری با مدیر  به اصطلاح نجوا کردن ،بدون اجازه جلسه را ترک کردن ،صدارا بلند کردن بالای صدای مدیر ، خود را از او برتر دانستن ،اصرار بر اینکه من بیش تر میدانم در علن و خفا،پیام های سخیف در دنیای مجازی ارسال کردن در خصوص مدیر راهبر،تمرد های رائج ،تعلل در اجرای فرمان ، اقدام به لغویات ، گعده گیری در اتاق مدیر بعد از ضیافت ،عدم رعایت وقت در ملاقات خصوصی ، سوء استفاده از نجابت[1] ، سیگار کشیدن در محیط عمومی سازمان، ادا واطوار در آوردن ،استفاده شخصی و خصوصی از ماشین بیت المال و…. که مصداق لغو میشود که باید با برزگواری عبور کرد لقوله تعالی :” اذا مروا باللغو مروا کراما”و”اذا خاطبهم الجاهلون قالوا سلاما” و”سلام علیکم لانبتغی الجاهلین ” در مدیریت رفتار سازمانی اگر تغافل و مدارا نشود فضا مسموم و درهم میشود و درگیریهای کوچک کننده پدید می آید  پرده ها دریده میشود بین مدیر و دیگران و هیبت او ریخته و حریمش هتک میشود . سیره نبوی در مدیریت منزل و مدینه مشحون از این برزگواری هاست . سعی میکرد گیر ندهد و عبور کند . این اقدامات وبر خورد ها اگر با برخورد متقابل انجام پذیرد مخالف وقار و عزت است که مومن جایز نیست عزت خود را خرج این امور نماید

اما  حقد  که ضد عفو است به معنای کینه ورزی و غضب ثابت و فراموش نشدنی است[2] که در خود نگه داریم یک جسارت را تا در زمانی مناسب پاسخ دهیم  باید از سینه خارج کرد لقوله تعالی :” ولا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا” [3]

حقد را در حدیث جنود عقل و جهل طبق نقل محاسن ضد عفو دانسته است و طبق روایت مشهور صفح از جنود عقل است و ضد آن انتقام است کما مر. اگر از جنود جهل باشد واجب الاجتناب هست لعموم :” و لا تکونن من الجاهلین “أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلين ,خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عن الجاهلین ،وإِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ  ولا نَبْتَغِي الْجاهِلينَ[4] بویژه آیه سوم که امر به عفورا در سیاق امر به اعراض از جاهلیت و جاهلین قرار داده است  که به دلالت التزام ضد عفو را که حقد باشد را از جهل  و باعث ایجاد غرهنگ جاهلی در سازمان میداند فافهم .مدیر راهبر نباید دارای حقد باشد حقد زمینه انتقام است که هر دو از رذائل قوه غضبیه هستند با عفو  و حسن السیره حقد زائل میشود  و دیگر زمینه ای برای انتقام باقی نمی ماند . روحیه نقمت برای معاندین و محاربین باید ذخیره شود ولی برای پیروان مدیر اولا از جنود جهل است پس از منهیات است لعموم النهی :” و لاتکونن من الجاهلین ” عقل هم به خاطر مضرات و مفاسد محتمله حقد را دفع میکند و تقبیح میکند زیرا  از صولت و عزت میکاهد . حتی مجازات ها نباید  مبتنی بر  اساس حقد وانتقام باشد به دلیل سیره علوی در نبرد با عمرو بن عبدود . البته خداوند منتقم است در حد ضرورت و الا رحمان و رحیم است در حد اعلی و عفو و صفح از شعب رحمت رحمانی و رحیمی است .  احقاد بدری و حنینی بود که عاشورا را پدید آورد . بویژه در مدیریت روحیه انتقام جویی و کینه ورزی باعث کاهش انگیزه همکاری و تعاون کارکنان میشود  که خود نوعی مفسده است والله لا یحب الفساد .  حضرت در فرمان حکومتی به مالک اشتر  او را مامور میکند که  رعیت خود را از حقد  آزاد کند :” أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْد ” [5] لابد اولا خود را آزاد کند از این عقده  تا امرش به کارکنان نافذ و موثر باشد و  نیز در خطابی عام به کلیه رعایا و کارکنان   اعم از مدیران  و مسئولان فرمان میدهد که آتش حقد را که مبتنی بر فرهنگ جاهلیت است را اطفاء کنید :” اطفئوا  نیران … احقاد الجاهلیه ” [6] یعنی حقد  حرام است  و رها شدن از آن واجب و لازم است نیران است یعنی مایه به آتش کشاندن سازمان و اخوت سازمانی است . و بویژه مدیران در مقام رهبری نباید به آن آلوده باشند و رفتار خود را بر آن مبتنی کنند . و از خدا هم کمک بخواهند در ادعیه خود :”لا تجعل فی قلوبنا غلا للذین آمنوا….” کما مر

فتحصل : مدیران در مقام ایفای نقش رهبری سازمانی ملزم به خالی کردن سینه خود از حقد و کینه   نسبت به بر خورد های ناشایست  ارباب رجوع و ابواب جمعی  سازمان ،نمایند  که با عفو و حسن رفتار با آنان ممکن میشود .

 

 

[1] بخشی از تغافل پیامبر(ص) با عموم مردم بود. پیامبر اکرم رفتارهای جاهلانه مردم زمانه خود را تحمل می‌کرد و با روی گشاده و باز از کنار بسیاری از بی ادبی‌ها و بی احترامی‌های آنان می‌گذشت. نقل است روزی پیامبر(ص) در حال راه رفتن بود و ردایی نجرانی با حاشیه‌ای زبر بر دوش داشت. یکی از بادیه‌نشیان عرب، خود را به ایشان رساند و ردایشان را به شدت کشید؛ به‌گونه‌ای که اثر حاشیه ردا بر گردن مبارک آن حضرت ماند. آن بادیه‌نشین گفت: «امر کن از مال خدا که در نزد توست، به من هم بدهند». حضرت بی آن‌که به آن شخص به دور از ادب و فرهنگ توهینی کند یا بر سرش نهیبی زند یا برایش چهره ترش کند، به او توجه کرد، خندید و فرمود که عطایی به او بدهند.۳۴

 

[2]  به معنای کینه، و غضب ثابت است «الحقد: غضب ثابت» جمع آن احقاد و حقود است

 

[3] الحشر : 10   وَ الَّذينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذينَ سَبَقُونا بِالْإيمانِ وَ لا تَجْعَلْ في‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذينَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحيمٌ (همچنين) كسانى كه بعد از آنها [بعد از مهاجران و انصار] آمدند و مى‏گويند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ايمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز، و در دلهايمان حسد و كينه‏اى نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحيمى!»

مجمع البيان في تفسير القرآن    ج‏9    394«وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا» أي حقدا و غشا و عداوة سألوا الله سبحانه أن يزيل ذلك بلطفه و هاهنا احتراز لطيف و هو أنهم أحسنوا الدعاء للمؤمنين و لم يرسلوا القول إرسالا و المعنى أعصمنا ربنا من إرادة السوء بالمؤمنين و لا شك أن من أبغض مؤمنا و أراد به السوء لأجل إيمانه فهو كافر و إذا كان لغير ذلك فهو فاسق‏ «رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ» أي متعطف على العباد منعم عليهم.

 

 

[4] البقرة : 67   وَ إِذْ قالَ مُوسى‏ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُوا بَقَرَةً قالُوا أَ تَتَّخِذُنا هُزُواً قالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ

الأنعام : 35   وَ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكَ إِعْراضُهُمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَبْتَغِيَ نَفَقاً فِي الْأَرْضِ أَوْ سُلَّماً فِي السَّماءِ فَتَأْتِيَهُمْ بِآيَةٍ وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى‏ فَلا تَكُونَنَّ مِنَ الْجاهِلينَ

الأعراف : 199   خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلينَ

هود : 46   قالَ يا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صالِحٍ فَلا تَسْئَلْنِ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْجاهِلينَ

يوسف : 33   قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَني‏ إِلَيْهِ وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلينَ

القصص : 55   وَ إِذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ قالُوا لَنا أَعْمالُنا وَ لَكُمْ أَعْمالُكُمْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لا نَبْتَغِي الْجاهِلينَ

[5]  فَإنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ، وَاللهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ، فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللهُ مِنْكَ ما تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ.أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْد

  1. أطلق عقدة كل حقد: احلل عقد الاحقاد من قلوب الناس بحسن السيرة معهم.

[6] خطبه ۱۹۲ (درباره کینه‌های جاهلیت)

حضرت علی (علیه‌السلام) در خطبه قاصعه فرموده:

«فَأَطْفِئُوا مَا كَمَنَ فِي قُلُوبِكُمْ مِنْ نِيرَانِ الْعَصَبِيَّةِ، وَ أَحْقَادِ الْجَاهِلِيَّةِ، و إنَّمَا تِلْكَ الْحَمِيَّةُ تَكُونُ فِي الْمُسْلِمِ مِنْ خَطَرَاتِ الشَّيْطَانِ»

«خاموش کنید آنچه از آتش عصبیّت و کینه‌های جاهلیّت که در قلوب شما پنهان گشته است مسلمان این غضب را درباره خطرات شیطان در قلب خود نگاه می‌دارد».

 

پاورقی ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *