مدرسه فقهی مدیریت اسلامی
رونمایی از نسخه جدید وب سایت بنیاد
از نسخه جدید وب سایت بنیاد فقهی مدیریت اسلامی و مراکز تابعه رونمایی شد.
تازه های نشر
دو عنوان کتاب "المیزان فی الادارة" و "محله فاضله" منتشر شد.
اطلاعیه تغییر زمان برگزاری دروس مدرسه فقهی
بدینوسیله به اطلاع طلاب محترم میرسانیم دروس خارج استاد قوامی پس از ماه مبارک رمضان…
بیشتر بخوانید...دیدار رئیس بنیاد با آیت الله آل هاشم
رئیس بنیاد در این دیدار به ارائه گزارش از پیشرفتها و دستاوردهای بنیاد فقهی مدیریت…
بیشتر بخوانید...اطلاعیه تغییر زمان برگزاری دروس مدرسه فقهی
بدینوسیله به اطلاع طلاب محترم میرسانیم دروس خارج استاد قوامی پس از ماه مبارک رمضان…
بیشتر بخوانید...دیدار رئیس بنیاد با آیت الله آل هاشم
رئیس بنیاد در این دیدار به ارائه گزارش از پیشرفتها و دستاوردهای بنیاد فقهی مدیریت…
بیشتر بخوانید...درس خارج فقه الاداره
فقه التمکین 142
26 اردیبهشت, 1403
فقه التمکین 141
25 اردیبهشت, 1403
فقه التمکین 140
24 اردیبهشت, 1403
فقه التمکین 137
17 اردیبهشت, 1403
فقه التمکین 136
12 اردیبهشت, 1403
درس خارج اصول
اصول فقه الاداره 53
29 اردیبهشت, 1403
اصول فقه الاداره 52
23 اردیبهشت, 1403
اصول فقه الاداره 51
22 اردیبهشت, 1403
اصول فقه الاداره 49
22 اردیبهشت, 1403
اصول – درس 459
21 اسفند, 1402
درس خارج تفسیر
تفسیر ترتیبی 36
27 اردیبهشت, 1403
تفسیر ترتیبی 34
14 اردیبهشت, 1403
تفسیر – درس 545
21 اسفند, 1402
تفسیر – درس 546
21 اسفند, 1402
تفسیر – درس 548
21 اسفند, 1402
درس اخلاق
درس اخلاق با موضوع جهاد با نفس
21 اسفند, 1402
درس اخلاق درباره فضیلت ماه رمضان
21 اسفند, 1402
درس اخلاق با موضوع نمونه برای تست
21 اسفند, 1402
درس اخلاق با موضوع درمان نفاق
10 اسفند, 1402
سخنرانی ها
وعدههای صادق
29 اردیبهشت, 1403
طنابهای شیطان
28 اردیبهشت, 1403
سخنرانی شب شهادت حضرت زهرا (س)
21 اسفند, 1402
سخنرانی با موضوع انقلاب اسلامی
21 اسفند, 1402
سخنرانی شب به مناسب عید غدیر
21 اسفند, 1402
مصاحبه ها
فقه الاداره مکمل فقه سیاست است
23 اردیبهشت, 1403
مصاحبه آیت الله قوامی با روزنامه همشهری
21 اسفند, 1402
مصاحبه رئیس بنیاد با خبرگزاری حوزه
21 اسفند, 1402
مصاحبه رئیس بنیاد با رادیو قرآن
21 اسفند, 1402
مصاحبه آیت الله قوامی با شبکه قران
10 اسفند, 1402
خطبه ها
نماز جمعه تاریخ هفدهم اسفند 1402
21 اسفند, 1402
نماز جمعه تاریخ سیزدهم اسفند 1402
21 اسفند, 1402
نماز جمعه تاریخ دهم اسفند 1402
21 اسفند, 1402
نماز جمعه تاریخ یکم اسفند 1402
10 اسفند, 1402
دیدار ها
دیدار رئیس بنیاد با معاونت حوزه
21 اسفند, 1402
دیدار آیت الله قوامی با اعضای مرکز
21 اسفند, 1402
دیدار رئیس بنیاد با معاونت حوزه
21 اسفند, 1402
دیدار رئیس بنیاد با آیت الله طباطبایینژاد
10 اسفند, 1402
پرسمان
پرسش و پاسخ عرصه های عام مدیریت
21 اسفند, 1402
پاسخ به سوالات در موضوع مدیریت روستا
21 اسفند, 1402
جلسه پرسش و پاسخ پیرامون فقه الاداره
21 اسفند, 1402
پاسخ به شبهات در موضوع ولایت فقیه
10 اسفند, 1402
اتحاد دیانت و سیاست در هویت ملی ایران
(به بهانه روز بزرگداشت حکیم فردوسی) به این ابیات شاهنامه توجه کنید: چو بر دین کند شهریار آفرینبرادر شود شهریاری و دین نه بیتختِ شاهیست دینی بهپاینه بی دین بوَد شهریاری به جای دو دیباست یک در دگر بافتهبرآورده پیشِ خرد تافته نه از پادشا بینیازست دیننه بیدین بود شاه را آفرین چنین پاسبانان یکدیگرندتو گویی که در زیر یک چادرند این ابیات از شاهنامه و مربوط به وصیت اردشیر بابکان به فرزندش شاپور است. اردشیر را باید بنیانگذار ایران نامید؛ چه بسا اگر کوشش امثال اردشیر و تنسر نبود، امروز نامی از ایران وجود نداشت. از منظر فلسفۀ سیاسی حکیم فردوسی، مهمترین جزء تشکیل دهندۀ هویت ملی ایران عبارت است از وحدت دین و دولت. یعنی اگر سوال بپرسیم که ایران چگونه به وجود آمد و عصارۀ هویت ایرانی چیست؟ به صورت چکیده و خلاصه میتوانیم بگوییم ایران و ایرانیت یعنی اتحاد دین و دولت یا اتحاد امامت و امارت. اگر این اتحاد نبود، اساساً چیزی به عنوان ایران وجود نداشت و هویت یکپارچه ملی در چهارراه ارتباطی شرق و غرب و محل تجمع اقوام و فرهنگهای متفرق و متکثر از اساس قابل شکلگیری نبود. به همین دلیل بود که هر گاه اقوام ایرانی متفرق میشدند و ساخت سیاسی ایران به صورت ملوکالطوایفی درمیآمد، کسانی در ایجاد وحدت ملی و تشکیل حکومت یکپارچه و مقتدر کامیاب میشدند که دین و مذهب را به عنوان رکن محوری وحدت ملی علم میکردند. از اردشیر بابکان گرفته تا امثال علی دیلمی و شاه اسماعیل صفوی و بالاخره امام راحل، همه این هوشمندی را داشتند که دریابند بدون سرلوحه قرار دادن اتحاد دین و حکومت، آن هم دین جلالی و جهادی و فقاهتی (نه دین جمالی و رحمانی و عرفانی) بقای ایران و اتحاد ایرانیان، توهمی بیش نیست. همانطور که اردشیر با اتکا به دیانت زرتشتی ایران را متحد کرد، سلجوقیان با تکیه بر فقه شافعی و صفویه با اتکا بر فقه جعفری در صدد احیاء و وحدتبخشی به ایران برآمدند. پس آنچه پیداست این است که هویت ایرانی چه در قرائت ساسانی، چه قرائت سلجوقی و چه صفوی محصول اتحاد دو نهاد دین و دولت است. اینها در حالی است که در جهان غرب از همان دورۀ قرون وسطی نیز دین و دولت رقیب یکدیگر و عرصههایی منفک از هم بودند؛ چنانچه سنت آگوستین از دوگانۀ شهر خدا و شهر دنیا نام برد و پاپ گرگوار هفتم نیز از تفکیک شمشیر پاپ و قیصر سخن گفت. در مقابل، ایران، از عصر باستان همانگونه که نقش جغرافیایی خود در متصل کردن شرق و غرب را ایفا میکرد، از جهت فکری و معرفتی نیز هویت خود را در آشتی دادن بین عرفان و فلسفه، و بالاخره از جهت سیاسی نیز در آشتی دادن بین مذهب و حکومت تعریف کرده بود. آنچه که به عنوان «ایران» میشناسیم، همانگونه که حکیم فردوسی تصریح کرده است، محصول اتحاد دیانت و سیاست است و بدون آن امکان حفظ یکپارچگی خود را نخواهد داشت.
دکان محله یا سیتی سنتر؟
جناب سعدی در باب دوم بوستان، حکایتی به این مضمون نقل کرده است: بزارید وقتی زنی پیش شویکه دیگر مخر نان ز بقال کوی به بازار گندمفروشان گرایکه این جوفروشیست گندمنمای روزی خانمی شوهر خود را از گندم گرفتن از بقال محله منع میکند. در عوض او را به خرید از میدان و بازار مرکزی شهر امر میکند زیرا از نظر او این کاسب مشتری ندارد و از کسادی کاروبار، مگس میپراند: نه از مشتری، کز زحام مگسبه یک هفته رویش ندیدهست کس شوهر در جواب، عیال را اینگونه دلداری میدهد: به دلداری آن مرد صاحبنیازبه زن گفت که ای روشنایی، بساز به امیدِ ما کلبه اینجا گرفتنه مردی بوَد نفع از او وا گرفت این کاسب به امید ما آمده اینجا دکان باز کرده. آیا جوانمردی و کرم اجازه میدهد که کاسب محله را رها کنیم و به بازار شهر برویم؟ پس آدمیت چه میشود؟ پس مردی و جوانمردی و مراعات حق همسایه و هممحل چه میشود؟ سپس اضافه میکند: رهِ نیکمردانِ آزاده گیرچو استادهای دست افتاده گیر ببخشای کآنان که مرد حقاندخریدارِ دکانِ بیرونقاند جوانمرد اگر راست خواهی، ولیستکرم، پیشهٔ شاه مردان علیست حقاً که فقط از ظریفبینی چون سعدی میتوان انتظار داشت که این نکتۀ دقیق و مهم را فهم کند. نکتهای که یکی از مقومات و ارکان اساسی زیست محلی در فرهنگ اسلامی ایرانی است، یعنی رعایت اصل جوانمردی و همسایهداری بر اساس الگوی خرید و فروش و کسب و کار کوچک مقیاس. سعدی به خوبی ارتباط مسائل ریزی چون الگوی خرید و فروش را با اخلاق و ارزشهای انسانی فهم کرده و آن را به ما تذکر میدهد. او خرید از کسبوکارهای کوچکمقیاس و محلی که ممکن است رونق بازارها و پاساژهای خوش رنگ و لعاب را نداشته باشند، ملازم آئین جوانمردی، فتوت و مردمداری قرار میدهد. اما ما ظرف کمتر از سه دهه موفق شدیم الگوی اقتصاد محلهمحور و خردمقیاس را با فروشگاههای زنجیرهای، مالها و پاساژهای لاکچری نابود کنیم و مردم را عادت دهیم که سر ماه به فروشگاه زنجیرهای بروند، در صندوق عقب را بالا بدهند، انبوه پلاستیکها را در صندوق جا داده و به خانه بیاورند. الگویی که نه با اسلامیت ما سازگار است، نه با ایرانیت ما و نه با انسانیت ما. این راحتی و رفاه ظاهری، در بلندمدت مناسبات عادلانه را به نفع سرمایهداری از بین میبرد و به ضرر فرزندان همان مردمی است که فکر میکنند با پرسهزنی در مالها و فروشگاههای بزرگ زرنگی به خرج میدهند و سود میکنند. از آن بالاتر، این مدل از الگوی تأمین مایحتاج، خلق و خوی جوانمردی و رحم و مروت را در جامعه از بین میبرد و به نوعی از داروینیسم اجتماعی دامن میزند. رسول خدا و ائمه (علیهم السلام) مرد مؤمن را با علامتهای گوناگونی توصیف کردهاند. یکی این است که او مایحتاج خانۀ خود را به شکل روزانه و حین بازگشت از نماز جماعت محله تهیه میکند و هیچ شبی دست خالی از مسجد به خانه نمیرود. امروز اما این سفارشها با روحیۀ منفعتجویی، خودمحوری، سودمحوری و مصرفگرایی به حاشیه رفته و جامعهای بیرحم را مخصوصاً در شهرهای بزرگ به وجود آورده است. این بیرحمی حتی از حالت عرف و فرهنگ هم خارج شده و به عنوان اقتضائات توسعه تجویز میشود. بر اساس دین جدید «GDPپرستی»، نه فقط رحم به همسایه و توجه به اقتصاد محلهمحور جزو دغدغههای مردم و مسئولان نیست، بلکه برخی صراحتاً تولید و مصرف درون محلی و خانگی را مانع رشد الیگارشی سرمایهدار و مانع حرکت موتور توسعه کشور میدانند! نقل است که مرحوم علامه سیدجلال آشتیانی وقتی شاهد رواج روحیۀ مصرفگرایی در دهه چهل و پنجاه بود به عنوان یک فیلسوف صدرایی، (بر خلاف صدرائیان امروز که در آسمان هستند و اساساً به این مقولات نمیپردازند) از این پدیده احساس تهدید کرده و تذکر میداد که زندگی مردم به سمتی میرود که انگار در زندگی هدفی جز پول درآوردن برای خرید دبوانهوار پلاستیکجات و تولید زباله ندارند.و سپس تکیه کلام همیشگیاش را محکم بیان میکرد: «باش تا صبح نکبتت بدمد»!
سیدرضی، رئیس جمهور غیررسمی سوریه
روایت زیر از هادی معصومی زارع، پژوهشگر حوزه سوریه و لبنان است که پس از شهادت سردار سیدرضی موسوی در حمله صهیونیستها منتشر کرده است: سید رفت و اسرار زیادی را با خودش به آسمان برد. سیدرضی تاریخ شفاهی حضور ایران پس از انقلاب در سوریه و لبنان بود. به جرات میتوان گفت که تنها کسی بود که شاهد زندهی تمام ادوار این رابطه و البته خود نیز بخش مهمی از ساخت آن بود. … در بازگشت به ایران، درست قبل از آن که از پلکان هواپیمای ماهان بالا بروم، دستی روی شانه ام می زند. سر میچرخانم. سیدرضی است. بسته ای به عنوان هدیه به دستم میدهد. شیرینی شامی و روغن زیتون و جعبه ای پر از انار درشت غوطه شرقی. میخواهم نپذیرم، ابرو بههم میکشد و دست آخر، زورش میچربد. بعد، چند بار بابت معطل شدنم عذرخواهی می کند. از طبیعت کارش میگوید و این که چهل سال است به سختی میتواند قرارهایش را منظم کند. در دو سفر بعد هم این کار را تکرار می کند و من را با دست پر به داخل هواپیما می فرستد. چنان که زیر فشار نگاه اطرافیان تمام بسته را میان همسفرانم توزیع میکنم و دست خالی به منزل میروم. در کشاکش طوفانالاقصی که چند روزی آتشبس می شود از مرزهای جنوبی لبنان به دمشق و حلب میروم. ابو… از آخرین تاکتیکهای ابداعی سید در انتقال موشک و پهپاد و… به سوریه و لبنان میگوید. آنقدر خندهدار است که ریسه میرویم. ولی خب کار میکند دیگر. جواب میدهد. و تاکنون داده است. (آن روز به سیدرضی میگفتم تو کوهی از تجربه هستی که بسیاریاش قابل تدریس در آکادمیهای نظامی است. میخندید و جدی نمیگرفت. ولی خب همین روش جدید یک نمونهاش بود دیگر.)برای دیدن حاج… به حلب میروم. روز دوم همینکه میخواهم اقامهی نماز ببندم وارد میشود و میگوید سریع وسایلت را بردار باید برویم. انتشار زدهاند. یعنی اینکه حمله هوایی رژیم قریبالوقوع است و مقر او هم زیر تهدید.هنوز به محوطه بیرون نرسیدهایم که سیدرضی با تلفن امن تماس میگیرد. فرودگاه دمشق را دوباره زدهاند. سید کلافه است. این بار چندم است که باندها را تعمیر میکند و دشمن امان نمیدهد. به حاج… میگویم این بار اسرائیلیها خود سید را خواهند زد. از این فرصت طوفانالاقصی نخواهند گذشت. مار زخم خوردهاند. چیزی که در وجود سیدرضی بیش از هر چیز برای من نمود و بروز داشت، تفاوت ظاهر جدی و گاه خشن او و روحیه لطیفی بود که تنها در خلوت نمود پیدا می کرد. اقتدار و جدیت در عین تواضع و عطوفت. نکته دیگر پرکاری و همت بالای سید و خستگیناپذیری عجیب وی بود. سید آرام و قرار و استراحت نداشت. از کاری به کاری و از مشغلهای به مشغلهای. و همین بود که توانست دست مقاومت در لبنان و فلسطین را این گونه پر کند. از موشک تا پهپاد و هر آن چه نیاز سازمان مقاومت بود. و در این سالهای تحریمی حتی نیاز جامعه مقاومت در سوریه و لبنان را. ویژگی دیگر سیدرضی، تمرکز کمنظیر او بر کار تخصصیاش بود. کمتر کسی را شاید بتوان پیدا کرد که فرصتهای بهتری برایش باشد اما بیش از چهل سال را بر سر یک کار و در یک حوزه جغرافیایی دوام بیاورد. آن هم کاری دور از وطن و در جامعهای بحران زده و بستهای همچون سوریه. و گرنه آن ها که مطلع اند می دانند سید پنج سال از عمر کاری اش را در تهران در کدام مجموعه حساس و پراعتبار سپری کرد و از قضا ماندنش در آن مجموعه به سود دنیای او بود. خودش به من میگفت با همه عشقی که به مسئولیتش در تهران داشت اما دست آخر دوام نیاورده و به همان ماموریت دیرینه اش در سوریه بازگشته تا دست مقاومت را پر کند.سید در همهی این سال ها چنان در تار و پود جامعهی سوریه درهم تنیده شده بود که از رئیس جمهور تا وزراء و مقامات نظامی و امنیتی و حتی مردم سوریه نیز روی او حساب ویژه ای باز می کردند. اصغر بیهوده به او نمی گفت رئیسجمهور غیررسمی سوریه. لینک اصل مطلب: https://t.me/Monbathat/2216