متن درس
دوشنبه 8/11/1403-26رجب 1446- 27ژانویه 2025-درس 82 فقه رهبری سازمانی – شرائط و موانع – جهاد و ضد آن نکول –
مساله72: مدیران در مقام ادای وظیفه خطیر رهبری سازمان اثر بخش ملزم به عدم نکول از مدیریت جهادی هستند و سازمانها ی طالب تعالی هم باید فرهنگ سازمانی جهاد را اشاعه و مضار نکول را به کارکنان آموزش دهند .
شرح مساله : معلوم شد که مدیریت جهادی فرهنگی مطلوب در سازمان است که پشتوانه رفتار مجاهدانه کارکنان و مدیران است مدیریتی مهار کننده بروکراسی افراطی که فی سبیل الله است و باید به نحو حق جهاده انجام پذیرد تا به انگیزش کار کنان پیرو مدیر راهبر بینجامد و فرآیند مدیریت رفتار سازمانی اوج گیرد . جهاد بهترین و قویترین موتور محرکه مدیریت است که بهبود مستمر را تضمین و تعالی سازمانی را تامین میکند در نوبت قبل به این نیروی موثر پرداختیم حکم تکلیفی الزام و حکم وضعی فی سبیل الله و بازدارند گی و پیش برندگی برای آن استنباط شد ضد آن نکول است که به معنای منع و گریز و شانه خالی کردن است به ویژه از جهاد تن ندادن به مجاهدت به بهانه های گوناگون در قرآن واژه تنکیل[1] آمده است و نکال که به معنای عذاب سخت و دامنگیر است که نتیجه نکول از جهاد است درابعاد حقوقی هم نکول در عقود وسوگند در دادگاه [2]و برات [3]مطرح است و عهود، که به معنای ترک تعهدات است جنس نکول و نکال اگر سنجیده شود یعنی نکول در بطن خود نکال دارد و ان الله اشد باسا و اشد تنکیلا . نکالا من الله جزاء بما کانوا … نکول از بنده گریز گر از جهاد و نکال به معنای عذاب الهی در پی این نکول . این همان صغار و قماءة است که امیر جهاد علی بین ابیطالب آن را برای تارکین جهاد ، وعید و تهدید قرار داده است و من ترکه رغبةعنه البسه الله ثوب الذل و دیث بالصغار و القماءة . منع لنصف و سیم الخسف[4] و… که عواقب دردناک نکول است وطبق قواعد اصولیه، تهدید و وعید علامت حرمت نکول است به حرمت اکیده و کبیره . کمتر فعلی یا ترکی چنین مورد وعید قرآن و عترت قرار میگیرد .مدیر ناکل مدیری ناصالح است که مجموعه و متبوعه خود را به فتور و نفور میکشاند . چنین رفتاری ناکلانه اگر از مدیر سر بزند اطرافیان او تحت تاثیر قرار میگیرند و راندمان کارشان پایین می آید .به ضد جهاد که بابی از ابواب جنت است که خداوند برای بندگان ویژه خود آن را میگشاید. و لابد نکول گر از جهاد این باب برایش مسدود است . مدیریت اسلامی به معنای مدیریت جهادی است که با تلاش مستمر و تحمل مشقات و ابراز کامل طاقات امور سازمان را بهبود می بخشد . عقل حکم به لزوم جلب منافع محتمله جهاد و مضار و مفاسد محتمله نکول میکند که به هردو اشاره شد وشرع هم غالبا هماهنگ با حکم عقل است. و به آن حکم میکند ارشاد او مولویا .
الف –مضار نکول:
- تقیید خدمت به ساعت کار و میزان دستمزد
- اشاعه دیوانسالاری
- توسعه فرهنگ رشوه و اختلاس و مفاسد اقتصادی و اداری
- اشاعه منت در پی هر خدمت
ب – منافع جهاد :
- افزایش ضریب خدمتگذاری
- رواج خدمت بی منت
- درخواست پاداش از خدا
- حذف زمان خدمت
- افزایش رضایت ارباب رجوع
- حذف مکان خدمت
فتحصل : مدیران در مقام ادای وظیفه خطیر رهبری سازمان اثر بخش ملزم به عدم نکول از مدیریت جهادی هستند و سازمانها ی طالب تعالی هم باید فرهنگ سازمانی جهاد را اشاعه دهند و مضار نکول را به کارکنان آموزش دهند .
[1] البقرة : 66 فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقينَ
النساء : 84 فَقاتِلْ في سَبيلِ اللَّهِ لا تُكَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَكَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنينَ عَسَى اللَّهُ أَنْ يَكُفَّ بَأْسَ الَّذينَ كَفَرُوا وَ اللَّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْكيلاً
المائدة : 38 وَ السَّارِقُ وَ السَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُما جَزاءً بِما كَسَبا نَكالاً مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ
المزمل : 12 إِنَّ لَدَيْنا أَنْكالاً وَ جَحيماً
النازعات : 25 فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى
ما اين كيفر را درس عبرتى براى مردم آن زمان و نسلهاى بعد از آنان، و پند و اندرزى براى پرهيزكاران قرار داديم. (66)
در راه خدا پيكار كن! تنها مسئول وظيفه خود هستى! و مؤمنان را (بر اين كار،) تشويق نما! اميد است خداوند از قدرت كافران جلوگيرى كند (حتى اگر تنها خودت به ميدان بروى)! و خداوند قدرتش بيشتر، و مجازاتش دردناكتر است. (84)
دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است. (38)
كه نزد ما غل و زنجيرها و (آتش) دوزخ است، (12)
از اين رو خداوند او را به عذاب آخرت و دنيا گرفتار ساخت! (25)[1]
[2] نکول مدعی علیه
: قاعده النُّکول لیسَ حُجَّةً عَلی الناکِل.
در بعضی موارد منکر ، پس از پیشنهاد سوگند توسط رئیس دادگاه ، صریحا اظهار میدارد، من نه سوگند میخورم و نه سوگند را به مدعی رد میکنم، یا سوگند او را هم نمیپذیرم.
۱ – منظور از نکول منکر]
منظور از نکول حالتی است که منکر، پس از پیشنهاد سوگند توسط رئیس دادگاه، صریحا اظهار میدارد، من نه سوگند میخورم و نه سوگند را به مدعی رد میکنم، یا سوگند او را هم نمیپذیرم.
۲ – حکم نکولدر مورد حکم این حالت میان فقیهان اختلاف نظر وجود دارد
- قواعد فقه،ج ۳،ص ۹۶،برگرفته از مقاله«نکول مدعی علیه»ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
[3] نکول برات، از اصطلاحات علم حقوق بوده و به معنای عدم قبول برات از سوی براتگیر است. برات عبارت است از سندی که طبق آن شخص الف از شخص ب تقاضا دارد که وجه مقرر را در تاریخ مقرر به شخص ج یا هر کسی که شخص ج، وجه را به او حواله کرد، پرداخت کند. نکول برات ممکن است واقعی و یا قانونی باشد؛ در نکول واقعی براتگیر اراده خود را مبنی بر نکول برات اعلام میکند و در نکول قانونی، قانونگذار برات را نکول شده معرفی مینماید. نکول برات آثاری چون عدم مسئولیت براتگیر به پرداخت وجه برات، مسئولیت براتکش به پرداخت وجه برات، ایجاد حق دارنده برای خواستن تضمینات و ایجاد امکان برای قبولی شخص ثالث را دارد.
[4] الغارات (ط – القديمة) / ج2 / 326 / غارة سفيان بن عوف الغامدي على الأنبار و لقيه أشرس بن حسان البكري و سعيد بن قيس ….. ص : 320
الْمُرْسَلِينَ وَ لَا شَرِيكَ لِلَّهِ الْأَحَدِ الْقَيُّومِ وَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ السَّلَامُ عَلَيْهِ فِي الْعَالَمِينَ أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي قَدْ عَاتَبْتُكُمْ فِي رُشْدِكُمْ حَتَّى سَئِمْتُ أَرْجَعْتُمُونِي بِالْهُزْءِ مِنْ قَوْلِكُمْ حَتَّى بَرِمْتُ [بِ] هُزْءٍ مِنَ الْقَوْلِ لَا يُعَادُ بِهِ وَ خَطَلٍ لَا يَعِزُّ أَهْلُهُ وَ لَوْ وَجَدْتُ بُدّاً مِنْ خِطَابِكُمْ وَ الْعِتَابِ إِلَيْكُمْ مَا فَعَلْتُ وَ هَذَا كِتَابِي يُقْرَأُ عَلَيْكُمْ فَرُدُّوا خَيْراً وَ افْعَلُوهُ وَ مَا أَظُنُّ أَنْ تَفْعَلُوا فَاللَّهُ الْمُسْتَعَانُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ فَمَنْ تَرَكَ الْجِهَادَ فِي اللَّهِ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ ذِلَّةٍ وَ شَمْلَةَ الْبَلَاءِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالشُّبُهَاتِ وَ دُيِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَةِ وَ أُدِيلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْيِيعِ الْجِهَادِ وَ سِيمَ
الغارات (ط – الحديثة) / ج2 / 475 / غارة سفيان بن عوف الغامدي على الأنبار و لقيه أشرس بن حسان البكري و سعيد بن قيس ….. ص : 464
ذلّة و شمله البلاء و ضرب على قلبه بالشّبهات و ديّث بالصّغار [و القماءة و أديل الحقّ منه بتضييع الجهاد] و سيم الخسف و منع النّصف، ألا و انّي قد دعوتكم الى جهاد عدوّكم ليلا و نهارا و سرّا و جهرا و قلت لكم: اغزوهم قبل أن يغزوكم، فو اللَّه ما غزي قوم قطّ في عقر دارهم الّا ذلّوا، فتواكلتم و تخاذلتم [و ثقل عليكم قولي فعصيتم و اتّخذتموه وراءكم ظهريّا] حتّى شنّت عليكم الغارات في بلادكم [و ملّكت عليكم الأوطان] و هذا أخو غامد قد وردت خيله الأنبار فقتل بها أشرس بن حسّان فأزال
الغارات (ط – الحديثة) / ج2 / 475 / غارة سفيان بن عوف الغامدي على الأنبار و لقيه أشرس بن حسان البكري و سعيد بن قيس ….. ص : 464
ذلّة و شمله البلاء و ضرب على قلبه بالشّبهات و ديّث بالصّغار [و القماءة و أديل الحقّ منه بتضييع الجهاد] و سيم الخسف و منع النّصف، ألا و انّي قد دعوتكم الى جهاد عدوّكم ليلا و نهارا و سرّا و جهرا و قلت لكم: اغزوهم قبل أن يغزوكم، فو اللَّه ما غزي قوم قطّ في عقر دارهم الّا ذلّوا، فتواكلتم و تخاذلتم [و ثقل عليكم قولي فعصيتم و اتّخذتموه وراءكم ظهريّا] حتّى شنّت عليكم الغارات في بلادكم [و ملّكت عليكم الأوطان] و هذا أخو غامد قد وردت خيله الأنبار فقتل بها أشرس بن حسّان فأزال