فقه القیادة 52
- 14 آذر, 1403
- آیت الله سید صمصام الدین قوامی
موضوعات مطروحه در این درس:
شرائط تاثیررهبری سازمانی – صداقت – الزامات تحصیل صداقت
چهارشنبه14/9/1403- 2جمادی الثانی 1446- 4دسامبر 2024-درس 52 فقه رهبری سازمانی (فقه القیادة) –شرائط تاثیررهبری سازمانی – صداقت – الزامات تحصیل صداقت
مساله 42: مدیران منابع انسانی در سازمان باید از راههای عقلانی ،وحیانی ، عقلایی کارگزاران و کارکنان را مجهز به ملکه صداقت بنمایند تا در انجام وظیفه رهبری سازمانی موفق و موثر باشند.
شرح مساله:معلوم شد که محور مدیریت رفتار سازمانی به غرض ایجاد انگیزش در کارکنان تشریع شده است. اولین رکن این مدیریت ،وظیفه خطیر”رهبری سازمانی “است که از طریق نفوذ و هدایت منتهی به ایجاد انگیزش میشود . این وظیفه رهبری سازمانی دارای شرائطی است که یکی از آنها ملکه صداقت است که در نفس مدیران راسخ میشود تا وظیفه رهبری را به شکل اثر بخش انجام دهند .صداقت به معنای تصدیق فعل مدیر قولش را است وبهتر است که با رفتار باشد بغیر السنه تا اثر بخشی کامل تری داشته باشد . این استنباط حکم وضعی بود یعنی شرطیت صداقت برای اثر بخشی رهبری رفتاری سازمانی . یک حکم تکلیفی هم در نوبت قبل مورد استنباط قرار گرفت که لازم التحصیل بودن صداقت بر دوش مدیران است . حال سوال این است که چگونه میتوان صداقت را در درون جان مدیران نهادینه وراسخه کرد .در مقام پاسخ باید گفت که :
نتیجه گیری : براهین وحیانی و عقلانی فوق ضمن اظهار ملازمه شرعی و عقلی بین صداقت و تدبیر و الزامات مربوطه بیانگر راه های تلبس به ملکه صداقت را هم نشان داد که عمدتا در دائره تدبیر نفس قرار میگیرند لذا طی این طرق هم الزامی است تا به صداقت لازم التحصیل و رسوخ آن در نفس منتهی گردد . یعنی مدیران ملزم به طی این طرق هستند صرف ارشاد نیست .
فتحصل : مدیران منابع انسانی در سازمان باید از راههای عقلانی ،وحیانی ، عقلایی کارگزاران و کارکنان را مجهز به ملکه صداقت بنمایند تا در انجام وظیفه رهبری سازمانی موفق و موثر باشند .(والله العالم)
[1] الكافي (ط – الإسلامية) ؛ ج1 ؛ 22حَدَّثَنَا أَبِي رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا سَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍالْحِمْيَرِيُّ قَالا حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيُّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ عِنْدَهُ جَمَاعَةٌ مِنْ مَوَالِيهِ فَجَرَى ذِكْرُ الْعَقْلِ وَ الْجَهْلِ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع اعْرِفُوا الْعَقْلَ وَ جُنْدَهُ وَ الْجَهْلَ وَ جُنْدَهُ تَهْتَدُوا……… ً فَكَانَ مِمَّا أَعْطَى الْعَقْلَ مِنَ الْخَمْسَةِ وَ السَّبْعِينَ الْجُنْدَ الْخَيْرُ وَ هُوَ وَزِيرُ الْعَقْلِ وَ جَعَلَ ضِدَّهُ الشَّرَّ وَ هُوَ وَزِيرُ الْجَهْلِ وَ الْإِيمَانُ وَ ضِدَّهُ الْكُفْرَ- و….. َ الصِّدْقُ وَ ضِدَّهُ الْكَذِب(جند38)
[2] حکم عقل به خوبى یا بدى کارى قطع نظر از حکم شارع را حُسْن و قُبْح عقلى می گویند که در مقابل حسن و قبح شرعی می باشد و از آن در اصول فقه بحث کردهاند.ـ حسن و قبح عقلی به حُسن یا قبح یک فعل به اعتبار حکم عقل اطلاق میشود. مراد از حُسن، بودن فعل به گونه اى است که فاعل آن سزاوار ستایش و پاداش باشد و مراد از قبح، بودن فعل به گونه اى است که مرتکب شونده آن مستحق سرزنش و کیفر باشد.
افعال، قطع نظر از حکم شارع، داراى حسن و قبح ذاتی اند. برخى افعال در ذات خود حَسن، و برخى دیگر قبیح و برخى، نه حَسن و نه قبیح اند. و شارع مقدس امر نمى کند جز به حَسن، و نهى نمى کند جز از قبیح؛ از این رو، خداوند به راستگویی امر کرده است؛ زیرا راستگویی ذاتا نیکو است و از دروغگویی نهی کرده است؛ چون دروغگویى ذاتاً قبیح است عقل ادراک حسن و قبح میکند شارع امر و نهی میکند.
[3] تحف العقول / النص / 84 / كتابه إلى ابنه الحسن ع ….. ص : 68
كتابه إلى ابنه الحسن ع:مِنَ الْوَالِدِ الْفَانِ الْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ[3] الْمُدْبِرِ الْعُمُرِ الْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ …………عَاقِبَةُ الْكَذِبِ الذَّمُّ وَ فِي الصِّدْقِ السَّلَامَةُ وَ عَاقِبَةُ الْكَذِبِ شَرُّ عَاقِبَةٍ
[4] آلعمران : 137 قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُروا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ
الأنعام : 11 قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ
النحل : 36 وَ لَقَدْ بَعَثْنا في كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ فَسيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ
الزخرف : 25 فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبينَ
[5] الأنعام : 24 انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ
[6] الواقعة : 92 وَ أَمَّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُكَذِّبينَ الضَّالِّينَ امّا اگر او از تكذيبكنندگان گمراه باشد، (92)[6]
[7] النمل : 27 قالَ سَنَنْظُرُ أَ صَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكاذِبينَ (سليمان) گفت: «ما تحقيق مىكنيم ببينيم راست گفتى يا از دروغگويان هستى؟ (27)[7]
[8] كنز الفوائد / ج2 / 14 / فصل من كلام أمير المؤمنين ع و آدابه في فضل الصمت و كف اللسان ….. ص : 14