متن درس
دوشنبه 15/2/1404-7ذیقعده الحرام 1446-5مه 2025-درس 138 فقه رهبری سازمانی – شرائط و موانع اثر بخشی و صحت رهبری – صبر وضد آن جزع- حکم اقسام صبر
مساله 129: مدیران در مقام ادای وظیفه رهبری اثر بخش و انگیزه بخش سازمانی باید در مقابل سختی های ناشی از انجام وظائف و ابتلائات ناشی از بحران ها ی امنیتی و نظامی ،تنگناهای مالی و اقتصادی ،کساد بازار ،کمبود منابع انسانی و رکود در تولید کالا و خدمات و نیز سختی های رد پیش نهادات وسوسه انگیز بیگانگان در قبال سرکشی از احکام سازمانی و….. صبور و تاب آور باشند .
شرح مساله : معلوم شد که صبر وجزع به عنوان شرط و مانع صحت رهبری سازمانی مدیران عمل میکنند رهبری را انگیزش زا یا انگیزش زدا قرار میدهند صبر واجب بدلیل اطلاقات و عمومات آیات حاوی امر ” فاصبر” که در آیات زیادی تکرار و تاکید شده است و طبق قاعده اصولیه امر به شیئ مقتضی نهی از ضد آن است امر به صبر مقتضی نهی از ضد آن یعنی جزع است پس جزع حرام و لازم الاجتناب است بویژه برای مدیران . ازاین جا یک قاعده کلیه برای کلیه جنود عقل و جهل اصطیاد میشود که جنود عقل مامور به عقل وشرع هستند و به اقتضای قاعده اصولیه ضد آنها که جنود جهل هستند و 75 تا یا بیش تر می باشند در صحیحه سماعه بن مهران از امام صادق ع، همه جنود جهل حرام و لازم الاجتناب هستند این خود یک قاعده در مدیریت رفتار سازمانی بویژه رکن اول آن رهبری رفتاری سازمانی مدیران است که مکلف به تلبس به جنود عقل و دوری از جنود جهل هستند ودر حقیقت جنود جهل شرط صحت یا کمال رهبری سازمانی و جنود جهل به عنوان مانع صحت یا کمال عمل میکنند کما سیاتی . و توفیق یافته ایم که اکثر جنودین را مورد تفقه قرار دهیم این یک قاعده عامه اصولیه در محور مدیریت رفتار سازمانی است والبته قواعد فقهیه و ادله خاصه نقلیه و لبیه هم برای هر کدام قابل اقامه است کما مر ویاتی . کما این که در مقام آیات فاصبر دال بر وجوب صبر و تاب آوری در قبال ناملائمات هستیم وجزع هم طبق قاعده ضد، حرام و ممنوع میشود بر مدیران راهبر . و قول خداوند :” اذا مسه الشر کان جزوعا ” هم ظاهر در مذمت جزع موقع مس شر است و مذمت هم دال بر حرمت است و الا بر غیر حرام مذمتی وجود ندارد . در نوبت قبل فقه اللغه[1] و فقه القرآن صبر و جزع را مرور نمودیم در قرآن کریم آیات ویژه صبر فراوان است(108 آیه ) که تفقه در آنان ما را به و اقسام و اهمیت و آثار این فریضه رفتاری برای مدیران راهبر ، هدایت میکند مثلا آیه ذیل
وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ كانُوا بِآياتِنا يُوقِنُونَ [2]
از این آیه استظهار میشود که صبر اولین شرط صحت تصدی مقام امامت ورهبری است[3] . وبعد یقین است گویا صبر نباشد شایستگی برای منصب یا وظیفه رهبری ایجاد نمیشود .و و دلالت التزامی دارد بر لزوم تحصیل آن برای داوطلبان امامت و قیادت .که تاکیدی بر وجوب صبر است در نوبت قبل.
برای احراز صبر نیاز به ابتلاء است کما فی قوله تعالی :” اذاابتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک للناس اماما…” مواد ابتلاء عبارتند از خوف ،جوع ،نقص اموال ،نقص انفس و نقص ثمرات کما فی قوله تعالی :” و لنبلونکم بشئ من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات و بشر الصابرین ” اگر کسی از این آزمونها سر بلند بیرون آمد لائق مقام امامت و رهبری است .
- صبر برخوف : که در جنگ و فتنه و امنیت و…. احراز میشود در میدان های ترس تا صبر و شجاعت او احراز و ابراز شود.
- صبر بر جوع : صبر در تنگناهای اقتصادی و معیشتی و بودجه ای و تحریمی
- صبر بر نقص اموال : تاب آوری در موارد ورشکستگی و افلاس و زیان دهی وسرقت اموال و کاهش ارزش پول ملی و….
- صبر بر انفس: کمبود منابع انسانی ماهر یا کشته و مفقود شدن آنان یا عدم رویکرد نخبگان و ماهران به سازمان وفرار مغز ها و مهاجرت نخبگان و….
- صبر بر نقص ثمرات : کاهش تولید و سرمایه گذاری و کاهش کیفیت وقیمت و دوام کالا و خدمات و کاهش ارزش محصولات سازمان در بازار های رقابتی
بعضی ها فقط در مقام رخاء و سراء میتوانند مدیریت کنند واین هنری نیست مدیری که در مقام رهبری قرار میگیرد باید در موارد مکروهات و محدودیت ها و مضیقه ها سنجید مدیران را که اگر تاب آورند از عهده وظیفه رهبری سازمانی صحیح و کامل هم میتوانند برآیند.
از سوی دیگر آیات و اخبار سه موضوع برای صبر معرفی میکنند که مشهور است به صبر مصیبت ،اطاعت و معصیت که حدیث آن را در نوبت قبل مرور اجمالی داشتیم و اما تفصیل آن:
- صبر بر مصیبت :که مشهور ترین و متبادر ترین صبر است و صبرهای پنج گانه در آیه قبل ناظر به صبر بر مصیبت هستند که لازمه آن جزع و بی تابی وشکایت است که حبس این جزع کامن و باطنی را صبر نامیده اند کما مر. همان صبر بر ناملائمات [4] لقوله تعالی :” واصبر علی ما اصابک ” و ” صبروا علی ما اوذوا ” و ” لنصبرن علی ما آذیتمونا”و” فصبروا علی ماکذبوا و….”[5]
- صبر بر اطاعت: که صبر بر عبادت هم نام دارد که مدیران راهبر به آن امر شده اند لقوله تعالی :” فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ “و”أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها” و” يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ “و ” اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ””استعینوا بالله و اصبروا “[6] وَ أَطيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ لا تَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ريحُكُمْ وَ اصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ[7] … این اطلاقات و عمومات صبر بر انجام وظائف سازمانی راهم شامل اند. لابد ادای وظیفه آنهم به نحو صحیح بلکه کامل و مقبول زحمت و کدح و کبد ومشقت دارد آسان نیست باید صبوری کرد تا به خوبی انجام پذیرند و خسته نشدن و مداومت در ادای فرائض سازمانی و اداری باعث ار تقاء سطح کالا و خدمات میشود . صبر بر اطاعت از مافوق هم در این زمره میگنجد وقتی ماموریت میدهد و کار میخواهد باید مطیع بود اطاعت صبورانه .
- صبر بر معصیت : که در قرآن ایه صریح به دلالت مطابقی ندارد ولی در اخبار باب صبر میتوان یافت مثلا در مورد حضرت یوسف میفرماید :” ومن یتق و یصبر …” [8]که اطلاق آن شامل صبر او بر خواسته نامشروع زنان مصری هم میشود بلکه آیه گویا منصرف به آن است. ونیز اطلاق قوله تعالی :” واصبر لحکم ربک”[9]لازمه این صبر عدم اطاعت از کفار و مخالفان است زیرا اطاعت از آنان معصیت حکم و تکلیف ربانی است لذا صبر بر حکم رب و احکام و تکالیف سازمانی او صبر بر معصیت و نافرمانی اوست فافهم . مثلا صاحب الحوت که یک مدیر راهبر منصوب خدا بود ترک وظیفه رهبری پیروان خود را نمود و دچار سختی شد در حالیکه اگر بر این ترک فعل یا ترک اولی یعنی معصیت صبر میکرد و دچار معصیت نمیشد دچار عتاب و خطاب و شکم ماهی نمیشد . ویا حضرت نوح بر مسخره و استهزاء مردم صبر کرد و ترک وظیفه کشتی سازی نکرد و نتیجه گرفت صبر نوح صبر معصیت و نافرمانی حساب میشود زیرا سختی تحمل استهزائات و عدم ترک فعل و حکم کشتی سازی رب و عدم معصیت همان صبر بر معصیت نام دارد و……
جمع بندی : حبس جزع که مقوم معنی صبر است در هرسه نوع صبر فوق وجود دارد در صبر معصیت که واضح است کما مر و اما در صبر طاعت هم جزع بحسبه وجو د دارد که جزع و بی تابی در مقابل سنگینی وظائف است ولی حبس میکند با صبر بر طاعت .
در صبر بر معصیت هم جزع ناشی از وساوس و دسائس شیطانی است و راحتی که در شانه خالی کردن از وظائف را پیش نهاد میدهد بلکه بر ترک فعل تطمیع یا تهدید هم میکند رشوه و هدیه و وعده های وسوسه انگیز میدهد و گوش ندادن به اینها یک نوع مقاومت است وسخت است وجزع زا است ولی بر حکم رب صبر میکند و جزع و بی تابی را پنهان میکند واسیر میکند .
و از آنجا که اصل صبر باطلاقه وجوبش اثبات شد در نوبت قبل، اقسام صبر هم به تبع آن واجب میشود یعنی الصبر یجب باقسامه و انواعه الثلاثه فی المصیبه والطاعه و المعصیه (والله العالم)
فتحصل : مدیران در مقام ادای وظیفه رهبری اثر بخش و انگیزه بخش سازمانی باید در مقابل سختی های ناشی از انجام وظائف و ابتلائات ناشی از بحران ها ی امنیتی و نظامی ،تنگناهای مالی و اقتصادی ،کساد بازار ،کمبود منابع انسانی و رکود در تولید کالا و خدمات و نیز سختی های رد پیش نهادات وسوسه انگیز بیگانگان در قبال سرکشی از احکام سازمانی و….. صبور و تاب آور باشند .
[1] «صبر» در لغت عرب به معنای حبس و در تنگنا و محدودیت قرار دادن است. و برخی نیز آن را بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و بیقراری دانستهاند. در فرهنگ اخلاقی، صبر عبارت است از وادار نمودن نفس به انجام آنچه که عقل و شرع اقتضا میکنند و باز داشتن از آنچه عقل و شرع نهی میکنند.
۱. ↑ زیبدی، تاج العروس، ج۱۲، ص۲۷۱. وأَصلُ الصَّبْرِ: الحَبْسُ: وكلُّ منْ حَبَسَ شَيْئاً فقد صَبَرَه.
۲. ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ص۲۷۳
صبر : الصبر الامساك في ضيق ، يقال صبرت الدابة حبستها بلا علف وصبرت فلانا خلفته خلفة لا خروج له منها والصبر حبس النفس على ما يقتضيه العقل والشرع أو عما يقتضيان حبسها عنه ، فالصبر لفظ عام وربما خولف بين أسمائه بحسب اختلاف مواقعه فإن كان حبس النفس لمصيبة سمى صبرا لا غير ويضاده الجزع ، وإن كان في محاربة سمى شجاعة ويضاده الجبن ، وإن كان في نائبة مضجرة سمى رحب الصدر ويضاده الضجر ، وإن كان في إمساك الكلام سمى كتمانا ويضاده المذل ، وقد سمى الله تعالى كل ذلك صبرا ونبه عليه بقوله ( والصابرين في البأساء والضراء – والصابرين على ما أصابهم.
۳. ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج ۴، ص۴۳۸صَبَرَه عَنِ الشَّيْءِ يَصْبِرُه صَبْراً حَبَسَه؛.
۴. ↑ جوهری، صحاح اللغة، ج۲، ص۷۰۶. الصَّبْرُ: حَبس النفس عن الجزع.
۵. ↑ طریحی، مجمع البحرین، ج۲، ص۱۰۰۴. الصبر وهو حبس النفس عن إظهار الجزع. وعن بعض الاعلام: الصبر حبس النفس على المكروه امتثالا لامر الله تعالى
۶. ↑ راغب اصفهانی، مفردات، ص۴۷۴.
بر طبق تعاریف پیش گفته، گاهی مراد از صبر، ایجاد هر نوع محدودیت در جاذبهها و دافعههای نفسانی است که مفهومی عام است و گاهی مراد از آن صرفا بازداشتن نفس از اظهار بیتابی و عدم رضایت نسبت به امور ناخوشایند و سختیها است. بنابراین صبر دارای دو مفهوم است که گاهی در مفهوم خاص به کار میرود.
[2] السجدة : 24
[3] الأنبياء : 85 وَ إِسْماعيلَ وَ إِدْريسَ وَ ذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِنَ الصَّابِرينَ
[4] البقرة : 155 وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرينَ
[5] آلعمران : 120 إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ
آلعمران : 186 لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
الأنعام : 34 وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلينَ
إبراهيم : 12 وَ ما لَنا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللَّهِ وَ قَدْ هَدانا سُبُلَنا وَ لَنَصْبِرَنَّ عَلى ما آذَيْتُمُونا وَ عَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ
النحل : 127 وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُكَ إِلاَّ بِاللَّهِ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ لا تَكُ في ضَيْقٍ مِمَّا يَمْكُرُونَ
لقمان : 17 يا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ اصْبِرْ عَلى ما أَصابَكَ إِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
آلعمران : 120 إِنْ تَمْسَسْكُمْ حَسَنَةٌ تَسُؤْهُمْ وَ إِنْ تُصِبْكُمْ سَيِّئَةٌ يَفْرَحُوا بِها وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً إِنَّ اللَّهَ بِما يَعْمَلُونَ مُحيطٌ
آلعمران : 186 لَتُبْلَوُنَّ في أَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مِنَ الَّذينَ أَشْرَكُوا أَذىً كَثيراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ
البقرة : 177 لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ
[6] مريم : 65 رَبُّ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ لِعِبادَتِهِ هَلْ تَعْلَمُ لَهُ سَمِيًّا
طه : 132 وَ أْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَيْها لا نَسْئَلُكَ رِزْقاً نَحْنُ نَرْزُقُكَ وَ الْعاقِبَةُ لِلتَّقْوى
الصافات : 102 فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قالَ يا بُنَيَّ إِنِّي أَرى فِي الْمَنامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى قالَ يا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُني إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرينَ
البقرة : 153 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرينَ
الأعراف : 128 قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ اسْتَعينُوا بِاللَّهِ وَ اصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقينَ
[7] الأنفال : 46
[8] يوسف : 90 قالُوا أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخي قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا إِنَّهُ مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنينَ
[9] الطور : 48 وَ اصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنا وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّكَ حينَ تَقُومُ
القلم : 48 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَ مَكْظُومٌ
الإنسان : 24 فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَ لا تُطِعْ مِنْهُمْ آثِماً أَوْ كَفُوراً