متن درس
4شنبه 15/12/1403-4رمضان 1446-5مارس 2025-درس 104فقه رهبری سازمانی – شرائط و موانع اثر بخشی رهبری سازمانی –الرَّأْفَةُ وَ ضِدَّهَا الْقَسْوَةَ
مساله 94: مدیران در مقام اقدام به وظیفه رهبری سازمانی ملزم هستند به رئوف بودن نسبت به ارباب رجوع و ابواب جمعی اعم از گرفتار و غیر گرفتار .
شرح مساله : معلوم شد که مدیر در مقام راهبری سازمانی باید تسلیم مطلق حق باشد تسلیم احکام تکلیفی و وضعی اداری اسلامی باشد و از آنها تخطی نکند و تمامی احکام سازمانی را بر مبنای احکام مسلمه شرعیه منطبق کند و به تدریج فرهنگ سازمانی تسلیم و ازاله تردید را حاکم کند و به قبولی مجموعه بگذارد و این فرهنگ را پشتوانه رفتار های سازمانی قرار دهد به ویژه رفتار در نقش رهبری تا به نتیجه انگیزش متعالی کارکنان نائل شود حال مساله این است که از دیگر جنود عقل که باید پشتوانه رفتار مدیر در رهبری اش قرار گیرد رافت است واجتناب از قسوت که ضد آن است خدا [1]و رسول[2] هر دو روف هستند :” انه بهم رئوف الرحیم “” والله رئوف بالعباد” و ” بالمومنین رئوف رحیم ” البته این قاعده وحیانی” إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤوفٌ رَّحيمٌ “تخصیص میخورد به :” و لا تاخذکم بهما رافة فی دین الله ولیشهد عذابهما طائفة من المومنین “[3] رافت را شدت رحمت معنا کرده اند[4] یعنی شدت افاضه خیر به همنوعان ومومنان .ثامن الحجج ع نیز معروف به “رئوف” است که در رفتار سازمانی آن حضرت تجلی میکرده است و اسوه ای برای مدیران اسلامی ایرانی است در رهبری سازمانی[5]و جالب است که رافة و رحمت نوعا با هم هستند :” رافة و رحمة”[6] که از ویژگیهای علماء مسیحی است و آن را ابتداع کرده اند بر اساس رهبانیت . معلوم میشود مکمل هم هستند رحمت مثل ابر باران زاست و رافت دست حمایت از محرومین و مرحومین است رافت قلبی [7]است که خالی از قسوت است عدم سنگدلی است لینت قلب است .ضد رحمت غصب است وضد رافت قسوت . از مقایسه دو ضد هم میتوان به ماهیت رافت و رحمت و تفاوت آنها پی برد. قسوت سنگدلی است و غصب وقتی درست مدیریت نشود و مهار نشود نتیجه سنگدلی است لذا رحمت هم نتیجه رافت است رحمت از جنس اقدام است به علت رافت و کما اینکه غضبناکی نتیجه قسوت است سنگدلی و نرم دلی به غضب و رحمت می انجامد .غلیظ القلب اگر نبودی رئوف هستی غضبناک اگر نبودی رحیم هستی لقوله ع فی الماثور :” یا من سبقت رحمته غضبه ” بحث سبقت زمانی اقدام معنا پیدا میکند و فرد مغضوب علیه از رحمت دور میشود و دیگر مورد افاضه خیر قرار نمیگیرد بلکه دوزخی میشود . رحمت یک اصل است که در مغفرت و عفو وبرائت و… نمود پیدا میکند و لی رافت پشتوانه رحمت است کما این که قسوت پشتوانه غضب است بلکه علت اوست انسانهای نرم دل جز در ضرورت غضبان نمیشوند .که ما از آن به عصبانیت یاد میکنیم .که خروج از جنود عقل را موجب میشود . لذا وقتی رئوف ورحیم در جوار هم قرار میگیرند ترکیبی عالی مضمون میشود یعنی نرم دل ومهربان که قسی القلب و غضبناک نیست رفتار رئوفانه و رحیمانه رفتاری جذاب و البته هزینه دار است زیرا باعث سوء استفاده میشود ولی نهایتا نتیجه میدهد .ابر رحمت دست رحمت بر سر کارکنان نهاده شود آنها را آرام میکند و انگیزه می بخشد. شايد بتوان گفت كه رافت ريشه رحمت است و اينكه كنار هم قرار میگیرند ممکن است به رابطه علیت باشد هرچند رافت را شدت رحمت معرفی کرده اند هم در یک تحلیل عمیق منافاتی با علیت مزبوره ندارد . اما مساله ما فعلا در رافت وقسوت است در قرآن آیه است که :” فبما رحمه من الله لنت لهم ولو کنت فظا غلیظ القلب لانفضوا من حولک” [8]ظاهر است که رحمت ریشه لینت است که خلاف فظ بودن و غلظت قلب است گویا رحمت سببیت بر ای رافت دارد که ضد قسوت وغلظت قلب است همین آیه ظاهر است در وجوب رافت برای پیامبر به عنوان مدیر رهبر زیرا او را از غلیظ القلب بودن (یعنی قسی القلب بودن )و فظ بودن منع میکند که دال بر حرمت قساوت است و در نتیجه دال بر وجوب ضد آن یعنی رافت میکند فافهم . به هرحال این ترکیب رافت ورحمت میتواند رفتار سازمانی جذابی را برای مدیر راهبر پدید آورد که در ایجاد انگیزش بسیار موثر است لذا مدیریت خوب نیاز به قسوت قلب و غضب ندارد مگرضرورتا آنهم در غضب والا قساوت قلب مطلقا از جنود جهل است . و عدم رافت در سنگسار زانیه و زانی هم به معنای قساوت قلب نیست بلکه به معنای این است که رافت فعال نشود و فعلیت نیابد زیرا جای رافت نیست لذا فرمود بالمومنین رئوف رحیم . و الا فاسقین موضوع رافت قرار نمیگیرند .
دلیل بر وجوب رئوف بودن مدیر راهبر علاوه برظهور آیه 159 آل عمران قرار داشتن رافت از جنود عقل و ضد آن از جنود جهل در صحیحه سماعه بن مهران است که ظاهر است در الزام عقل به رافت و نه قسوت و الا جندیت رافت در جنود عقل لغو میشود و تاکید امام صادق ع براین جندیت تاکید بر الزامی بودن آن است (نه صرفا ارشادی بودن ) فافهم و تدبر . به عبارتی رافت در رفتار شرط صحت رهبری سازمانی است شرطی لازم التحصیل .
فتحصل : مدیران در مقام اقدام به وظیفه رهبری سازمانی ملزم هستند به رئوف بودن نسبت به ارباب رجوع و ابواب جمعی اعم از گرفتار و غیر گرفتار .
[1] رئوفٌ يازده بار در قرآن مجید آمده که دو بار تنها و نه بار توأم با رحيم آمده است. ]در ده محل از يازده محل فوق، صفت خداوند و در يک محل صفت حضرت رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) آمده است.[
آیه ۳۰ سوره آل عمران)وَ يُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد (خداوند شما را از نافرمانى خودش بر حذر مىدارد و با اين حال، خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.
إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ)خداوند، نسبت به مردم، رئوف و مهربان است ۲۰۷ بقره
لَقَد تّابَ الله عَلَى النَّبيِّ وَ الْمُهاجِرينَ وَ الأَنصارِ الَّذينَ اتَّبَعوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ ما كادَ يَزيغُ قُلوبُ فَريقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تابَ عَلَيْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَؤوفٌ رَّحيمٌ)به يقين خداوند رحمت خود را شامل حال پيامبر و مهاجران و انصار، كه در زمان عسرت و شدّت در جنگ تبوک از او پيروى كردند، نمود؛ بعد از آنكه نزديک بود دلهاى گروهى از آنها، از حق منحرف شود و از ميدان جنگ بازگردند؛ سپس خدا توبه آنها را پذيرفت، چرا كه او نسبت به آنان رئوف و مهربان است.)
آیه ۷ سوره نحل)وَ تَحْمِلُ أَثْقالَكُمْ إِلَى بَلَدٍ لَّمْ تَكونواْ بالِغيهِ إِلاّ بِشِقِّ الأَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤوفٌ رَّحيمٌ)
(آنها بارهاى سنگين شما را به شهرى حمل مىكنند كه خودتان جز با مشقّت زياد، به آن نمىرسيديد؛ پروردگارتان به يقين رئوف و مهربان است.)
آیه ۴۷ سوره نحل)أَوْ يأْخُذَهُمْ عَلَى تَخَوُّفٍ فإِنَّ رَبَّكُمْ لَرؤوفٌ رَّحيمٌ)(يا پس از هشدارهاى خوفانگيز آنان را گرفتار سازد؟! چرا كه پروردگار شما، رؤوف و مهربان است.)
آیه ۶۵ سوره حج)أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُم مّا فی الْأَرْضِ وَ الْفُلْکَ تَجْری فی الْبَحْرِ بِأَمْرِهِ وَ يُمْسِکُ السَّماء أَن تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلّا بِإِذْنِهِ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَؤوفٌ رَّحيمٌ(آيا نديدى كه خداوند آنچه را در زمین است و نيز كشتیهايى راكه به فرمان او بر صفحه اقيانوسها حركت مىكنند، مسخّر شما كرد و آسمان (كرات و سنگهاى آسمانى) را نگه مىدارد، تا جز به اجازه او، بر زمين فرو نيفتند؟! خداوند نسبت به مردم رئوف و مهربان است.)
آیه ۲۰ سوره نور)وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ وَ أَنَّ اللَّه رَؤوفٌ رَحيمٌ)و اگر فضل و رحمت الهى شامل حال شما نبود و اينكه خدا رئوف و مهربان است مجازات سختى دامانتان را مىگرفت.)
(آیه ۹ سوره حدید)هُوَ الَّذی يُنَزِّلُ عَلَى عَبْدِهِ آياتٍ بَيِّناتٍ لِيُخْرِجَكُم مِّنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِكُمْ لَرَؤوفٌ رَّحيمٌ)او كسى است كه آيات روشنى بر بندهاش نازل مىكند تا شما را از تاريكیها به سوى نور خارج كند و خداوند نسبت به شما رئوف و مهربان است.)
وَ الَّذينَ جَاؤوا مِن بَعْدِهِمْ يَقولونَ رَبَّنا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنا الَّذينَ سَبَقونا بِالْإِيمانِ وَ لَا تَجْعَلْ فی قُلوبِنا غِلًّا لِّلَّذينَ آمَنوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤوفٌ رَّحيمٌ)همچنين كسانى كه بعد از آنها (بعد از مهاجران و انصار) آمدند و مىگويند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را كه در ایمان بر ما پيشى گرفتند بيامرز و در دلهايمان حسد و كينهاى نسبت به مومنان قرار مده. پروردگارا، تو رئوف و مهربانى».) 10حشر
[2] آیه ۱۲۸ سوره توبه)لَقَدْ جاءَكُمْ رَسولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ)به یقین، پيامبرى از ميان شما به سويتان آمد كه رنجهاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان، رئوف و مهربان است.)
[3] آیه ۲ سوره نور)وَ لا تَأْخُذْكُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فی دينِ اللَّهِ)و نبايد رأفت و محبّت كاذب نسبت به آن دو شما را از اجراى حكم الهى مانع شود.)
[4] رَأْفَت (به فتح راء، فاء و سکون همزه) از واژگان قرآن کریم به معنای رحمت شدید است. رَئوف (به فتح راء و ضم همزه) از اسماء حسنی است و معنایش این است که خداوند به عموم اعمّ از گرفتار و غير آن مهربان است. در المیزان ذيل این آيه میگويد: فرق ما بين رأفت و رحمت با آنكه هر دو در معنى شريكند آن است كه رأفت مخصوص به كسى است كه مبتلى و گرفتار باشد ولى رحمت اعمّ است به مبتلى و غير آن.
[5] نانچه در زیارتنامه آن حضرت میخوانیم: «السَّلَامُ عَلَی الْإِمَام الرَّءُوف [۱] سلام بر امام رئوف». در توضیح این واژه باید بدانیم که رأفت یک نوع شدت در رحمت میباشد. در واقع هر چند بین دو واژه رأفت و رحمت، قرابت و نزدیکی در معنا وجود دارد؛ اما در بررسی دقیق لغوی این دو به یک معنا نبوده و فرقی ظریف بینشان وجود دارد.
مرحوم مصطفوی در کتاب «التحقیق» خود فرق بین رأفت و رحمت را اینگونه بیان می کند: «رأفت، عطوفت، لطف و رحمت خالص و شدید است یعنی لطف و رحمتی است که وقوع درد و ناراحتی را برنمی تابد هر چند آن درد و ناراحتی به مصلحت فرد باشد؛ اما رحمت، صرف عطوفت و مهربانی کردن است مهربانی کردنی که گاهی با درد و ناراحتی فرد نیز همراه است مانند لطف و رحمت یک جراح به یک بیمار علاقه مند به بهبودی.[۲]
بنابراین «رأفت» مرحله ای دقیق تر و بالاتر از «رحمت» است، و هرگز در مسائل ناخوشایند به کار نمی رود ولی رحمت در امور ناخوشایندی که به خاطر مصلحتی انجام می شود، استعمال می شود.
حال با توجه به روشن شدن معنای رئوف، اگر چه همه اهل بیت(ع) از باب تجلی رأفت حضرت حق، رئوف میباشند ولی این رأفت و مهر ورزی در وجود امام هشتم(ع) بروز و ظهور بیشتری دارد و به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی: «انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) میشود، مشاهده میکند که از در و دیوار حرم آن امام رأفت میبارد.[۳]
یکی از مصادیق این رأفت را میتوان در پاسخی که حضرت به زائرین خود، در قبال زیارت، میدهند دانست که در بیانی فرمودند: «مَنْ زَارَنِی عَلَی بُعْدِ دَارِی وَ شُطُونِ مَزَارِی أَتَیْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِی ثَلَاثِ مَوَاطِنَ حَتَّی أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا إِذَا تَطَایَرَتِ الْکُتُبُ یَمِیناً وَ شِمَالًا وَ عِنْدَ الصِّرَاطِ وَ عِنْدَ الْمِیزَان [۴] هر کس مرا زیارت کند روز قیامت در سه جا نزد او خواهم آمد تا از ترس های آن سه جا رهایش سازم: ۱- هنگام پخش شدن نامه اعمال به دست راست یا چپ، ۲- و نزد صراط، ۳- و نزد میزان.
امام رضا(ع) در زمان حیات مبارک خویش کانون مهر و عاطفه نسبت به مردم و مظهر عشق و محبت نسبت به آنها بودند و این مهربانی در تک تک زوایای زندگی و برخورد ایشان با آحاد مردم جامعه آن روز به روشنی مشهود است به عنوان نمونه:
الف: «ابراهیم بن عباس» نقل میکند: هرگز ندیدم که حضرت رضا (علیهالسلام) کسی را با سخن خود بیازارد، ندیدم سخن کسی را قطع کند، میگذاشت تا حرف او تمام شود؛ هرگز کسی را که قدرت برآوردن حاجت او را داشت رد نمیکرد؛ هرگز نزد کسی پای خود را دراز نمیکرد، و تکیه نمیزد، و هرگز ندیدم سخن درشتی به خادمان خود بگوید، هرگز ندیدم که آب دهان خود را بر زمین بیاندازد و همین طور هرگز ندیدم که با صدای بلند قهقه کند و بخندد بلکه همیشه تبسم میکرد. زمانی که به خانه میرفت و سفره میانداختند تمام خدمتگزاران، حتی دربانها را نیز بر سر آن سفره مینشاند.[۵]
ب: مرحوم کلینی نقل میکند که شخصی از اهل بلخ که در سفر امام رضا(ع) از مدینه به خراسان همراه آن بزرگوار بود، میگوید: روزی در بین راه سفره غذا را پهن کردند، آن بزرگوار تمام خادمان و غلامان از سفید و سیاه را بر سر سفره جمع کرد، من گفتم: فدای شما شوم، بهتر نبود که برای اینان سفره جداگانه انداخته شود؟ آن حضرت فرمودند: «مَهْ إِنَّ الرَّبَّ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی وَاحِدٌ وَ الْأُمَّ وَاحِدَةٌ وَ الْأَبَ وَاحِدٌ وَ الْجَزَاءَ بِالْأَعْمَالِ [۶] تند مرو، همانا خدای ما یکی است، مادر و پدر همه یکی است و پاداش به اعمال است (نه به سیاه و سفیدی و جاه و مقام) .
این نوع رفتار امام رضا(ع) را باید در کنار مقام عظیم معنوی آن حضرت قرار داد تا رأفت و مهر ورزی که امام داشتند بیشتر خود را جلوه کند و درسی به ارادتمندان و شیعیان باشد که نباید به صرف رسیدن به پستی، مقامی و مالی خود را تافته جدا بافته بدانند و خود را ممتاز از دیگران قلمداد نمایند. خصوصا در این دنیای ماشینی مدرن و زندگی مادی پر زرق و برق امروز، سرمایهداران، کارخانهداران و صاحبان شرکتهای بزرگ، باید این بیآلایشی، بی رنگی و سادگی را که محصول رأفت و مهرورزی امام است را به عنوان یک الگو، سرلوحه زندگی کاری خویش در برخورد با کارکنان و زیردستان خود قرار دهند، و هیچگاه اجازه ندهند که رعایت مسائل اخلاقی و حفظ کرامت انسانی تحت الشعاع امور ظاهری مادی قرار گیرد.
[۱]. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج ۹۹، ص ۵۵، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، چاپ: بیروت، ۱۴۰۳ ق.
[۲]. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج ۴، ص ۶، ناشر: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ: تهران، ۱۳۶۸ ش.
[۳]. شیعه نیوز.
[۴]. ابن قولویه، جعفر بن محمد، کامل الزیارات، ص ۳۰۴، ناشر: دار المرتضویة، چاپ: نجف اشرف، ۱۳۵۶ ش.
[۵]. مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، بحار الأنوار(ط- بیروت)، ج ۴۹، ص ۹۱، ناشر: دار إحیاء التراث العربی، چاپ: بیروت، ۱۴۰۳ ق.
[۶]. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط- الإسلامیة)، ج ۸، ص ۲۳۰، ناشر: دار الکتب الإسلامیة، چاپ: تهران، ۱۴۰۷
[6] ثُمَّ قَفَّيْنَا عَلَىٰ آثَارِهِمْ بِرُسُلِنَا وَقَفَّيْنَا بِعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ وَجَعَلْنَا فِي قُلُوبِ الَّذِينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَرَحْمَةً وَرَهْبَانِيَّةً ابْتَدَعُوهَا مَا كَتَبْنَاهَا عَلَيْهِمْ إِلَّا ابْتِغَاءَ رِضْوَانِ اللَّهِ فَمَا رَعَوْهَا حَقَّ رِعَايَتِهَا ۖ فَآتَيْنَا الَّذِينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ ۖ وَكَثِيرٌ مِنْهُمْ فَاسِقُونَ
سپس به دنبال آنان پیامبران خود را پی در پی آوردیم و پس از آنان عیسی پسر مریم را [به رسالت] فرستادیم و به او انجیل عطا کردیم و در قلب کسانی که از او پیروی می کردند رأفت و رحمت قرار دادیم، و رهبانیتی که از نزد خود ساخته بودند ما بر آنان مقرّر نکرده بودیم، ولی [خود آنان آن را] برای طلب خشنودی خدا [بر خود واجب کرده بودند]، اما آنگونه که باید حدود خودساخته را رعایت نکردند؛ پس پاداش کسانی از آنان را که ایمان آورده اند، عطا کردیم و بسیاری از آنان نافرمانند.
[7] رأفت خدا به معنى تأثر و رقّت قلب نيست چنانكه در بشر است و رأفت خدا همان نعمتهاى خداست كه خوان كرمش براى عموم گسترده است و از رأفت بزرگش هدايت خلق بوسيله فطرت و پیامبران است
[8] فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ ۖ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ ۖ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ ۖ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ 159آل عمران
[ای پیامبر!] پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می شدند؛ بنابراین از آنان گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.