تفسیر ترتیبی 8

موضوعات مطروحه در این درس:

متن درس

5شنبه 10/8/1403- 27ربیع الثانی 1446- 31اکتبر 2024-درس 8 تفسیر ترتیبی مدیریتی قرآن کریم  – محاسبات غلط معارضین فرد اصلح

[سوره الأنعام (6): آيات 31 تا 32]

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31) وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (32)

كسانى كه لقاى خدا را تكذيب كردند، زيانكار شدند، تا وقتى كه قيامت بناگهان ايشان را فرا رسد، گويند: دريغا، از آن كوتاهيها كه در دنيا كرده‏ايم! آنها بار- هاى خود را بر دوش دارند. هان، چه بد بارى بر دوش دارند! زندگى اين جهان بجز بازيچه و سرگرمى نيست و خانه آخرت براى كسانى كه تقوى پيشه كنند: بهتر است. چرا تعقل نمى‏كنيد؟!

قرائت‏

للدار الآخرة: ابن عامر بيك لام و جر آخرت و ديگران بدو لام و رفع آخرت خوانده‏اند. طبق قرائت دوم، «الآخره» صفت «الدار» است. طبق قرائت اول صفت «الدار» نيست بلكه مضاف اليه و صفت «الساعة» محذوف است.

تعقلون: برخى از قراء بتاء و برخى بياء خوانده‏اند. هر دو قرائت صحيح است.

لغت‏

بغته،: وقوع امر ناگهانى حسرة: شدت پشيمانى تفريط: تقصير وزر: بار سنگين. «يزرون» يعنى: بار سنگينى كه بدوش ميگيرند.

در باره زنانى كه جنازه كشته خود را دنبال ميكنند، در حديث است كه:

«ارجعن موزورات غير مأجورات»

يعنى: باز گرديد كه گنهكار ميشويد و اجرى نمى‏بريد.

عقل: خوددارى از كار زشت.

اعراب‏

حَتَّى إِذا …: اين كلمه، براى غايت و پايان است. در اينجا اولا غايت چه معنى دارد و ثانياً عامل «حتى» چيست؟

اولا معناى غايت و پايان اين است كه: پايان تكذيب آنان حسرت روز قيامت است و ثانياً عامل آن «كذبوا» است.

يا حَسْرَتَنا: در اينجا «حسرتنا» منادى است. يعنى «اى حسرت ما» اين‏ندا يعنى چه؟

رسم عرب اين است كه هر گاه ميخواهد در خبر دادن از يك حادثه بزرگ، مبالغه و تاكيد نشان دهد، آن را منادى قرار مى‏دهد. مقصودش اين است كه ديگران را متوجه عظمت آن سازد. مثل: «يا حَسْرَتى‏ عَلى‏ ما فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اللَّهِ» (زمر 56: زهى حسرت و تأسف بر اينكه در پيشگاه خدا تقصير كردم) برخى گفته‏اند اين تعبير، براى استفائه است.

ساءَ ما يَزِرُونَ‏: به تقدير: «بئس الشي‏ء شي‏ء يزرونه»

مقصود

قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ‏: آنان كه ملاقات و عقاب خداوند را منكر شدند، زيانكارند. در اينجا ملاقات ثواب و عقاب خدا را ملاقات خدا ناميده است و اين استعمال مجازى است. چنان كه ابن عباس و حسن گفته‏اند. برخى گفته‏اند:

مقصود از ملاقات خدا ملاقات جزاى خداست. چنان كه ميفرمايد: «إِلى‏ يَوْمِ يَلْقَوْنَهُ بِما أَخْلَفُوا اللَّهَ ما وَعَدُوهُ» (توبه 77: تا روزى كه جزاى خدا را بر اثر خلف وعده خويش ملاقات كنند) حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فِيها:

همين كه روز قيامت، بطور ناگهانى، فرا رسيد، با ديدن آن روز هول انگيز و تفاوت اهل ثواب و اهل عقاب، مى‏گويند: زهى حسرت! ما در دنيا عمر خود را تضييع كرديم و كارى براى آخرت انجام نداديم.[1] وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ‏: در حالى كه بار گناهان بر دوش‏قتاده و سدّى گويند: همين كه مؤمن از قبر خارج ميشود، صورتى زيبا و خوشبو در برابرش ظاهر ميشود و مى‏گويد: منم عمل صالح تو. در دنيا همواره بر دوش تو بودم. اكنون وقت آن است كه بر دوش من قرار گيرى. خداوند مى‏فرمايد: «يَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِينَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْداً» (مريم 85) يعنى: روزى كه مردم متقى را سواره، بسوى خداوند رحمان، محشور مى‏كنيم. اما كافر، همين كه از قبرش خارج ميشود، صورتى بسيار زشت و بد بو در برابر او ظاهر شده، گويد: منم عمل زشت تو. در دنيا سوار من بودى. اكنون بايد بر دوش تو سوار شوم.

خداوند مى‏فرمايد: «وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ» زجاج گويد: ممكن است منظور از اين سنگينى، سنگينى عذاب باشد.

همانطورى كه سنگينى در مورد و زن استعمال ميشود، در مورد حالات نيز بكار مى- رود. چنان كه مى‏گويند: سخن فلان كس بر من سنگين آمد. يعنى نپسنديدم.

بنا بر اين يعنى: عذاب گناه، طورى بر آنها سنگينى مى‏كند كه از عهده تحمل آن برنمى‏آيند. على عليه السلام فرمود: خود را سبك سازيد تا به نيكان ملحق شويد، زيرا آخر و سرانجام شما در انتظار اول شماست.

أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ‏: بد بارى بر دوش دارند و بقولى يعنى: بد كيفرى در برابر گناهان خويش متحمل ميشوند. اكنون به پاسخ اينكه گفتند: زندگى منحصر بهمين دنياست و قيامتى نيست، پرداخته، ميفرمايد: دنيا با همه خوشيها و تمتعاتش، فانى و تباه شدنى است.

وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ: زندگى دنيا در صورتى كه راهى براى درك سعادت آخرت نباشد، جز باطل و غرور نيست. منظور از حيات دنيا، اعمال دنياست، زيرا خود دنيا بازيچه نيست. كارهايى هم كه موجب خشنودى خدا هستند، بازيچه نيستند، «لعب» كارى است كه نفعى ندارد و «لهو» كارى است كه جنبه جدى بخود نگيرد.

چنين كارهايى غير از معصيت، چيز ديگرى نيستند. برخى لهو و لعب را به معناى زودگذر و فانى بودن لذتها و خوشيهاى دنيا دانسته‏اند.آنها سنگينى ميكند. ابن عباس گويد: منظور گناهان و خطاهاى ايشان است.

وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ‏: خانه آخرت با همه نعمتهايش براى اهل تقوى بهتر است. زيرا باقى و جاويدانى است و همواره از آن برخوردارند و شادى ميكنند. چرا عقل خود را بكار نمى‏اندازيد تا به اين حقيقت، پى بريد و دنيا در نظرتان خوار گردد و به نعمتهاى آخرت، رغبت پيدا كنيد و كارهايى انجام دهيد كه به پاداش الهى برسيد؟! اين آيه خاطر مستمندان را كه از لذايذ دنيا محرومند، تسلى مى‏دهد و ثروتمندان را كه به حطام دنيا دل و دين فروخته‏اند، سركوفت مى‏دهد. [2]

تفسیر مدیریتی
محاسبات غلط معارضین  با اصلح

کسانیکه تکذیب لقاء الله دارند یعنی روز پاسخ گویی و محاکمه،  به علت جرم معارضه با اصلح ، تحقیقا خسارت بار هست عاقبتشان . یعنی محکوم میشوند و سرمایه هاشان از بین میرود زیرا خسارت متعلق به اصل سرمایه است[3] سرمایه عمر و وقتی که صرف کردند جلسات و نشست هایی که بر علیه اصلح داشته اند همه و همه بی فائده بوده قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ   و صحنه پاسخگویی هم  ناگهانی و غیر مترقبه است در عین توهم کامیابی  وارد صحنه پاسخ گویی و محاکمه میشوند  در بارگاه ربوبی و دادگاه  عدل حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً و  حالا هم دچار حسرت میشوند  به خاطر کوتاهی ها و تفریط ها و ناشکریها  که مرتکب شده بودند میتوانستند با اصلح و حق، معاضدت و همراهی و از او تبعیت کنند ولی فرصت ها را از دست دادند  و حالا می ماند آه و حسرت قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى‏ ما فَرَّطْنا فِيها ولی چه سود بار گناه و مسئولیت بردوششان  و پشتشان سنگینی میکند  وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى‏ ظُهُورِهِمْ چه بسا باری که دیگران بر آنها تحمیل کرده بودند و بسیار بار های بد و کمر شکن و آبروبری است پروند های سنگین و تیره أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ (31) خوب است این سرنوشت معارضه با اصلح اعم از  معبود اصلح ،رهبر اصلح ،اسناد اصلح  و…… برای مقابله کنند گان اصلح در سازمان و فراسازمان  مورد عبرت قرار گیرد . این سرنوشت نتیجه دنیا طلبی  است دنیایی که جز بازی و سرگرمی چیزی نیست  وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلاَّ لَعِبٌ وَ لَهْوٌ   بازیهای سیاسی  بازی دادن وبازی خوردن ، بازیچه شدن در دست تبهکاران چیره دست و تیره رو  سرگرم شدن به بر خی کامیابیها و کامجویی های مستعجل، لذت های کم و موقت به جهت ایذاء اصلح مشروع و مقاومت  در قبال او . در حالیکه اگر آینده را میدیدند و  چشم انداز عالی و افق اعلای خود قرار میدادند در محاسبات غلط خود تجدید نظر میکردند  برایشان بهتر بود وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ  البته اگر تقوی میداشتند باعث اتخاذ آخرت و زندگی و منزلگاه ابدی آن به عنوان افق چشم انداز  برنامه هایشان میشد .تقوی آخرت را در مدیریت آینده نقش بلند وبالا مبدهد  و عین عقلانیت هم هست چون عقل مضرات محتمله را محکوم الدفع و منافع محتمله را محکوم الجذب می انگارد چرا تعقل نمیکنند مخالفین اصلح  یعنی چرا تقوی نمیورزند لِلَّذِينَ يَتَّقُونَ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (32)

نکته : آیات متعددی را طی نوبت های متعدد به شکل مسلسل با موضوع  اصلح مورد تفسیر مدیریتی قرار داده ایم که مصادیق آن معبود اصلح ،رهبران اصلح ، برنامه ها واسناد اصلح .. میتواند باشد در میان معبودها  فقط خدای تبارک و تعالی شایسته عبادت است و در میان همه رهبران رهبران معصوم و عادل و مشروع صلاحیت و اصلحیت برای پیروی دارند و از میان قوانین و اسناد قرآن کریم و قوانین ناشی از آن شایسته عمل هستند و.. در حایکه مکذبین و مفترین تمام همتشان به علت دنیا طلبی و وساوس و دسائس شیطانی حذف اصلح و تضعیف او و تن ندادن به پیروی از رهبران و قوانین اصلح است . با افتراء بر خدا و تکذیب آیات الله و….

هنوز آیاتی دیگر به همین موضوع عام اصلح باقی است که در نوبت بعدی  مورد تفسیر قرار میگیرد. انشاءالله

برای مطالعه:

[سوره الأنعام (6): آيات 33 تا 34]

قَدْ نَعْلَمُ إِنَّهُ لَيَحْزُنُكَ الَّذِي يَقُولُونَ فَإِنَّهُمْ لا يُكَذِّبُونَكَ وَ لكِنَّ الظَّالِمِينَ بِآياتِ اللَّهِ يَجْحَدُونَ (33) وَ لَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِكَ فَصَبَرُوا عَلى‏ ما كُذِّبُوا وَ أُوذُوا حَتَّى أَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَكَ مِنْ نَبَإِ الْمُرْسَلِينَ (34)

 

 

[1] ( 1)- در مورد مرجع ضمير« فيها» اختلاف است. ابن عباس ضمير را به دنيا، حسن ضمير را به قيامت و سدى به بهشت برگردانده است. يعنى در دنيا يا در عمل مربوط بقيامت يا در طلب بهشت كوتاهى كرده‏ايم. مؤيد قول سوم روايتى است كه اعمش از ابو صالح از ابو سعيد از پيامبر روايت كرده است كه در باره اين آيه فرموده: اهل آتش جاى خود را در بهشت مى‏بينند و ميگويند: يا حَسْرَتَنا …

[2] طبرسى، فضل بن حسن، ترجمه تفسير مجمع البيان، 27جلد، فراهانى – ايران – تهران، چاپ: 1.

[3] به خلاف ضرر که به معنای سود نکردن است ولی اصل سرمایه محفوظ است .

پاورقی ها:

دیدگاهتان را بنویسید