فقه القیادة 71

موضوعات مطروحه در این درس:

موانع وشرائط – تسرع و تثبت

متن درس

سه شنبه  18/10/1403-6رجب 1446-7ژانویه 2025-درس 71 فقه القیادة – موانع وشرائط – تسرع و تثبت

مساله61: مدیران سازمان در مقام ادای   وظیفه رهبری سازمانی باید  در هر اقدامی  با تانی  و طمانینه وسکینه رفتار کنند و پس از محاسبات دقیق هزینه- فائده و مفسده – مصلحت  هر چقدر طول بکشد با سرعت وبدون تعلل وتسرع اقدام به تصمیم و امر ونهی نمایند  تا سازمان را بهره مند از بهره وری خود و کارکنان تحت امر را سرشار از انگیزش بنمایند.

شرح مساله –معلوم شد که تسرع نقطه تفریط تعلل و تانی است یعنی تانی نقطه اعتدال و تعلل و تسرع دو لبه افراط و تفریط هستند تعلل یعنی بیحرکتی وتسرع یعنی اقدام عجولانه و تانی یعنی اقدام فکورانه  . ومعلوم شد که سرعت عمل از جنود عقل وتسرع از جنود جهل است سرعت عمل از ملاکات شایستگی و تسرع یا شتابزدگی از عوامل ضد شایستگی است . مایز بین آندو تانی و عدم تانی در اقدام سریع است واکنش سریع با تانی از جنود عقل و بدون تانی از جنود جهل است لذا باید از تانی بیش تر تفقه و تفطن نمود  تانی یا تثبت [1]و تامل ،آهستگی کردن و درنگ به معنای  صفتی نفسانی است که در رفتار اثر میکذارد مدیر متانی و متامل  مدیری عاقل است در حدیث جنود عقل و جهل با عنوان تُوَده[2] آمده است  که از صیغ مشکله است  بر وزن هُمَزه است اگر از ماده ادا باشد به معنای اقدام حساب شده است و اگر از ماده اود بر وزن قول باشد به معنی سختی وخستگی و سنگینی است .کقوله تعالی :” ولایوده حفظهما”[3]

رفتار سازمانی مبتنی بر اخلاق سازمانی است تانی یک ملکه است، سنگینی  ووقار یک ملکه  راسخه در نفس است که موثر در رفتار میشود وصفی جوانحی و باطنی است که در  رفتارجوارحی موثر است

مدیر متانی با طمانینه حرکت میکند  طمانینه باعث سرعت مطمئنه میشود هم سرعت است هم تسرع نیست توام با طمانینه[4] است که در عبادت هم یک شرط برای صحت[5] آن است نوعی آرامش است اطمینان است توطین نفس است  به معنای تسکین  نفس یعنی آرام بودن  است انسان های باطمانینه تصمیمات بهتری میگیرند در  اوامر و نواهی و ابلاغات و اعلانات اداری  سنجیده عمل میکنند حساب شده اقدام میکنند . در برخورد ها حلیم هستند زیرا تانی و طمانینه وسکینه از فضائل قوه غضبیه و از فروع شجاعت هستند  کما این که تسرع  از فروع تهور و تعلل از فروع جبن است لذا انسان متانی و مطمئن و موقر انسانی شجاع است که در اراده و تدبیرو تصمیم با شجاعت عمل میکند  و موانع وآسیبها و آفات اقدام را شناسایی و پیش بینی و دفع میکند و منافع و مصالح سازمانی متبوع خویش را لحاظ میکند  تجزیه و تحلیل میکند روی کاغذ می آورد هزینه فائده میکند اگر مفید، کم ضرر و بی خطر یا کم خطر بود آنگاه عمل میکند ای فرآیند زمان میبرد و لی پس از تصمیم سرعت عمل و بی درنگی پیدا میکند معطل نمی کند  با خیال راحت  از بی خطری و بیضرری عمل میکند اگر  همه احتمالات و محتملات را محاسبه شد  اگر مصالح و منافع محتمله بر مفاسد و مضار محتمله چربید به حکم عقل به جلب  منافع و دفع مضار محتمله اقدام میکند  مثلا این اقدام را در مقایسه با اسناد بالادستی میسنجد  با اصول ،سیاست ها و راهبرد های سازمانی تطابق میدهد اگر همه چیز جور شد اقدام میکند اگر مصلحت تامه بود الزام و ووجوب را متوجه میشود و بی معطلی اقدام میکند با سرعت عمل و اگر مصالح بر مفاسد چربید، هر چه درجه چربش بیش تر باشد با اطمینان و طمانینه بیش تر  به اقدام ترجیحی دست میزند واگر به عکس “ضره اقرب من نفعه”[6] شد  مفسدت و هزینه بر مصلحت و فائده و منفعت چربید   هر چه ضریب چربش بیش تر باشد از این فعل و عمل  بیشتر اجتناب میکند به حکم عقل و شرع  عقل حکم به دفع مضار میکند وشرع حکم به استحباب میکند در چنین جایی و فعلی که مصلحت بر مفسدت غلبه دارد و اگر هم  در محاسبات و آنالیزها  هزینه فائده را مساوی دید با کارشناسی و مشورت و تحقیق و… شرع و عقل او را مختار میکنند در  فعل یا ترک فعل . این گونه محاسبات و  تجزیه و تحلیل[7] و سبر و تقسیم ها[8]  وبررسی احتمالات و… را فرآیند تانی مینامیم لذا فرد متانی بعد از دوره  محاسباتی عمل میکند وسعی میکند خطای محاسباتی کمتری داشته باشد  بی معطلی و بی تاخیر و بودن نیاز به استخاره عمل میکند (البته در استخاره هم فرعی و مساله ای خواهیم داشت )  و تا کار را مستحکم نکرده آن را اظهار نمیکند (البته در این موضوع هم  فرعی خواهیم داشت تحت عنوان اظهار شیئ قبل از استحکام آن )  آنچه مهم است فرآیند محاسبات دقیق و سنجش هزینه فائده و مفسدت- مصلحت و منفعت- ضرر  مستلزم تانی و طمانینه است ودر جهت ضد آن،  تسرع است که بدون محاسبات مذکوره به فعل یا ترک فعل دست میزند  به فعل از روی تهور و به ترک آن از روی جبن و لی مقتضای شجاعت  در تدبیر این است که  با تانی عمل کند  نتیجه تسرع چه در فعل یا ترک هزینه هایی را ممکن است تحمیل کند بر سازمان و مجموعه  و یا منافعی را  دفع کند و فرصت هایی را بسوزاند در حین ترک فعل . و تانی به عکس منافع محتمله را جذب و مضار محتمله را دفع میکند و هزینه کمتری را بر سازمان تحمیل میکند و منافع بیش تری را جذب میکند . لذا به وصف تانی و اهمیت آن پی میبریم . البته قلمرو تانی گاه در محدوده برنامه ریزی است و گاه در زمینه اجراییات و اقدامات است . گاه در بعد تصمیم گیری است که اساس مدیریت است گاه در گزینش منابع انسانی و انتخاب منابع مادی است و گاه در بودجه نویسی و ردیف های مورد نظر است  گاه در زمینه تقنین است گاه در زمینه داوری و قضاوت است و گاه در میدان ارزیابی عملکرد است و….. خلاصه میدان تانی و تسرع که ضد هم هستند بسیار واسع و گسترده است و در تمامی محور های مدیریتی  تاثیر گذار است یکی از نطاق تاثیر آن، در ادای وظیفه رهبری سازمانی است لابد مدیر متانی انگیزش بیش تری در پیروان  ایجاد خواهد کرد فرد متانی به علت فوائدی که میرساند و هزینه های که میکاهد و قدرت بهره وری بیش تری که از خود نشان میدهد لابداثرا ت انگیزشی بیش تری در کارکنان خواهد داشت زیرا آنان از این منافع تبعا بهره مند  واز آسیب و ضرر و فساد دور میشوند پس بر انگیخته میشوند و حب و وُّد چنین مدیری با چنین رهبری متانی را در دل خواهند داشت واز دعای خیر خود او را بهره مند میسازند .

فتحصل :  مدیران سازمان در مقام ادای   وظیفه رهبری سازمانی باید  در هر اقدامی  با تانی  و طمانینه وسکینه رفتار کنند و پس از محاسبات دقیق هزینه- فائده و مفسده – مصلحت  هر چقدر طول بکشد با سرعت بدون تعلل و تسرع اقدام به تصمیم و امر ونهی نمایند  تا سازمان را بهره مند از بهره وری خود و کارکنان تحت امر را سرشار از انگیزش بنمایند. (والله العالم)

 

 

 

[1] (تَ ثَ بُّ) [ ع . ] 1 – (مص ل .) پابرجا بودن . 2 – آهستگی کردن ، درنگ کردن . 3 – (اِمص .) پایداری .(فرهنگ معین )

[2] المحاسن / ج‏1 / 197 / 1 باب العقل ….. ص : 191 التُّؤَدَةُ وَ ضِدَّهُ التَّسَرُّعَ‏

[3] «یَؤُدُهُ» در جمله‌ «وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُمَا» در اصل، از ریشه‌ «اوْد»  (بر وزن قول) به معنای ثقل و سنگینی می‌باشد، یعنی حفظ آسمان‌ها و زمین برای خداوند هیچگونه سنگینی و مشقتی ندارد

[4] طمأنینه به معنای سکون، ثبات، استواری، آرامش و عدم اضطراب است.[۱] در اصطلاح عرفانی، سکون و آرامش شدید قلبی است که از باور یقینی و مشاهده عینی برای انسان به دست می‌آید.[۲] در اصطلاح اخلاقی، به معنای وقار و سکون در گفتار، کردار و حرکات و سکنات است که در پی قدرت و بزرگی نفس به دست می‌آید.[۳] ضد آن نیز خوف مذموم است؛ مانند خوف از مرگ.[۴] در اصطلاح فقهی، به معنای سکون بدن است؛ به این‌معنا که اعضای بدن استقرار یابند.[۵] امام‌خمینی نیز طمأنینه را ثبات نفس در ناملایمات روحی و ناگواری‌ها می‌داند[۶] که مرتبه کامل ایمان است.

از الفاظ مرتبط با طمأنینه، «وقار» و «سکینه» است. وقار از نظر علمای اخلاق، حالتی است که شخص با تکلف در افعال و حرکات خود، آرامش داشته باشد. اگر این حالت ملکه شود، «سکینه» نامیده می‌شود که برتر از صفت طمأنینه است.[۸] اما از نظر اهل معرفت مقام طمأنینه که از باور یقینی و مشاهده سرچشمه می‌گیرد، برتر از مقام سکینه است[۹] و سکینه به معنای نورانی‌شدن قلب با نور حق است.[۱۰] طمأنینه اقسامی دارد: گاهی طمأنینه در بدن است که در علم فقه به آن توجه شده‌است[۲۵] و گاهی طمأنینه در قلب است که در مباحث اخلاقی و عرفانی از آن بحث شده‌است.[۲۶] علمای اخلاق برای طمأنینه درجات و شدت و ضعف قائل شده‌اند که بر اساس قوه اعتقاد افراد به کسی که بر او توکل می‌کنند، مختلف است، و در نهایت به مرتبه یقین منتهی می‌شود

طمانینه. آرامش در اندیشه، کردار یا گفتار بی کوچک ترین نگرانی، آشفتگی یا پریشانی یا تحریک که باعث می شود دستاورد اندیشه، کردار و یا گفتار درست و سنجیده باشد …

[5] طمأنینه به معنای آرامش و ثابت بودن بدن در نماز. همه علما طمأنینه در نماز را واجب می‌دانند که ترک آن سبب بطلان نماز می‌شود. شخص نمازگزار باید مکانی را برای نماز انتخاب کند که بدنش آرامش داشته باشد و ثابت باشد بنابراین نماز خواندن در وسایل نقلیه فقط در صورت ناچاری جایز است.

[6] الحج : 13 يَدْعُوا لَمَنْ ضَرُّهُ أَقْرَبُ مِنْ نَفْعِهِ لَبِئْسَ الْمَوْلى‏ وَ لَبِئْسَ الْعَشيرُ

[7] تجزیه‌ و تحلیل یا واکاوش (به انگلیسی: Analytics ) محاسباتی نظام‌مند داده‌ها یا آمار است که برای کشف، تفسیر و بررسی ارتباط الگوهای معنی‌دار در داده‌ها استفاده می‌شود. Analytics همچنین مستلزم استفاده از الگوهای داده محور برای تصمیم‌گیری مؤثر است. تجزیه‌ و تحلیل می‌تواند در مناطق غنی از اطلاعات ثبت شده ارزشمند باشد.

[8] سبر و تقسیم در اصطلاح، به معنای گردآوری صفاتی است که علت بودن آنها احتمال داده می‌شود و سپس ارزیابی کردن تک تک آنها و باطل نمودن و حذف کردن اوصافی که شایستگی علیت را ندارد و در نتیجه، تشخیص دادن و تعیین اوصافی که برای علت بودن صلاحیت دارد.

پاورقی ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *