فقه القیادة 61
- 2 دی, 1403
- آیت الله سید صمصام الدین قوامی
موضوعات مطروحه در این درس:
شرائط اثر بخشی رهبری سازمانی –امانت – خیانت در امانت
یکشنبه 2/10/1403-20جمادی الثانی 1446-22دسامبر 2024-درس 61فقه رهبری سازمانی (فقه القیادة) –شرائط اثر بخشی رهبری سازمانی –امانت – خیانت در امانت
مساله 51: که مدیری که توان و اهلیت رهبری سازمانی را ندارداگر مسئولیت بپذیرد خائن به امانت مسئولیت محسوب میشود وضامن خسارت های ناشی از این مسئولیت پذیری ناصحیح است خساراتی مانند کاهش انگیزش کارکنان که باعث کاهش بهره وری و تعالی سازمانی میشود
شرح مساله:معلوم شد مکارم اخلاق اصلی ترین شرط برای تاثیر رهبری سازمانی هستند نسبت به اثر انگیزش کارکنان وپیروان از طریق نفوذ و هدایت. یکی از مکارم امانت داری است اعم از امانت مادی مثل بودجه و امکانات ومعنوی مانند منابع انسانی یا ساختاری مانند مناصب و مشاغل [1]و… و معلوم شد که ضد امانت خیانت [2]است یکی از مسائل در مقام این است که شرط صحت امانت پذیری این است که فرد امین توان حفظ[3] امانت را داشته باشد اگر داشت و امانت بدون افراط و تفریط دچار آسیب شد او ضامن یا خائن نیست ولی اگر صلاحیت و اهلیت لازم برای صیانت از امانت را در خود ندید(اعم از اهلیت تمتع یا استیفاء) یا مردد شد وامانت را در هرنوعش قبول کرد به ابارت بهتر تصاحب کرد، ید او از امانی به ید ضمانی بلکه عدوانی [4]بدل میشود وضامن هر نوع آسیب است و باید پاسخ گو باشد چه با تعدی چه با افراط و تفریط چه بدون آندو، ربما ید ضمانی چیز شبیه غصب است وقتی توان نداشته و دیگری توان داشته و روی عدم شایستگی جابه جا شده است شبیه سرقت است گویا حق دیگری را ربوده است . و مساله دیگری در این جا مطرح میشود آیا کسانیکه این امانت را به او سپرده اند هم در این ضمانت و خیانت شریکند یا نه؟ اگر با علم به عدم اهلیت امانت پذیر این کار صورت گرفته آنها هم ضامن هستند و در این خیانت شریکند؟ لذا باید پاسخگو باشند ولی اگر علم نداشتند امانت پذیر را صالح دیدند و به اوسپردند او هم قبول کرد و زیر بار این عقد امانی رفت ضمانت متوجه سپارندگان امانت نیست ؟ …. این ها شقوق مختلفی از مسائل باب است . و البته ربطی که با مبحث رهبری سازمانی پیدا میکند این است که فرد امانت پذیر غیر صالح ذاتی، فاقد رهبری صحیح و اثر بخش میشود وفعلش از مقوله رهبری باطل میشود باطل به این معناکه اثری بر فعل رهبری مدیر مترتب نمیشود زیرا در واقع غاصب است و غاصب امانت، یدش در حکم ید عدوانی است در نتیجه نمیتواند اعتماد در پیروان ایجاد کند و نه تنها در آنها در پی این رهبری ناصحیح انگیزش ایجاد نمیشود بلکه اثرات ضد انگیزشی دارد زیرا از کوزه همان برون تراود که در اوست یعنی آثار عدم صلاحیت به تدریج بروز میکند و از او تراوش میکند و ضد انگیزش رخ میدهد .لابد اثرات ناتوانی از یک سو و آثار عدم صداقت از سوی دیگر بروز میکند و کارکنان تحت رهبری رفتاری او از او سلب اعتماد میکنند دلمرده و مایوس و معترض میشوند تا این که امانت از او گرفته و به اهلش سپرده شود و ماجرا تمام شود . می ماند خسارات و آسیب هایی که در اثر این نابجایی صورت گرفته است که تماما بر دوش امانت پذیر خواهد بود به عنوان خیانت در امانت یا عنوان دیگر، زیرا امانت را ضایع کرده است و نه محسن است که مشمول قاعده” ما علی المحسنین من سبیل” شود. و نه امین است که مشمول قاعده ای مثل ” ماعلی الامین الا الیمین” شود بلکه ربما مشمول قواعد خیانت در امانت است که مشمول رسوایی میشود لاطلاق قوله تعالی :”ان الله لا یحب الخائنین” و ” ان الله لایهدی کید الخائنین” و ” ان یریدوا خیانتک فقد خانوالله من قبل فامکن منهم” [5]که مجموعا با اطلاقی که دارند دال براین هستند که خائن کارش و کیدش بی اثر است وبه جایی نمیرسد و محبوب خدا و مقامات خدایی نیست منفور آنها ست و در مانحن فیه منفور پیروان آنها است . دچار خذلان و امکان به معنای زمین گیر شدن است لذا هم مرتکب حرمت شده است که امانت را نا حق پذیرفته با این که علم به عدم اهلیت خود داشته است و هم وضعا ضامن تلفات[6] مادی و معنوی است که در مدت در اختیار داشتن امانت به بار آمده است .
فتحصل: که مدیری که توان و اهلیت رهبری سازمانی را ندارداگر مسئولیت بپذیرد خائن به امانت مسئولیت محسوب میشود وضامن خسارت های ناشی از این مسئولیت پذیری ناصحیح است خساراتی مانند کاهش انگیزش کارکنان که باعث کاهش بهره وری و تعالی سازمانی میشود (والله العالم)
[2] یانت در امانت، جرمی است که در ماده ۶۷۴ قانون مجازات اسلامی تعریف شده و به معنای تصاحب، تلف، مفقود کردن یا استفاده غیرمجاز از مالی است که به شخص امین سپرده شده است