فقه الروابط 55
- 19 آذر, 1404
- آیت الله سید صمصام الدین قوامی
4شنبه 19/9/1404-19جمادی الثانی 1447- 10دسامبر 2025-فقه الاداره – فقه معاصر – فقه مدیریت رفتار سازمانی – فقه روابط سازمانی – درس 55- نقشه راه مصباح الشریعه – روابط چهارگانه – رابطه دوم – رابطه مدیر با خود – اصل پنجم – طلب الصدق و الاخلاص – فرآیند طلب صدق در گفتار و رفتار
$ مسئلهی 55: مدیران در مقام تدبیر نفس باید نفس خود را مخلصانه و برای خدا به صدق تمرین و تعلم دهند تا صداقت مورد تصدیق خدا قرار گیرد، وقتی خدا صداقت را تصدیق کرد صداقت او آگاهانه و نهادینه میشود و همکاران او تحت تأثیر صداقت او قرار میگیرند و انگیخته میشوند
معلوم شد که مدیریت بر خویش دارای هفت اصل است که پنجمین آن طبق نقشهی راه مصباح الشریعة «طلب الصدق و الاخلاص» است. فعلاً در طلب الصدق تفقه میکنیم که در دو بعد «طلب صدق در تدبیر امور» و «صدق در طلب امکانات و اختیارات» بحث کردیم که منجر به افتاء در هر دو بعد شد در نوبت قبل. در این نوبت به استظهار در بعض اخبار باب میپردازیم که نوعاً در باب «الصدق و اداء الامانة» کافی شریف جمع شدهاند. دو طائفهی مهم از اخبار به فروعات «صدق الحدیث و اداء الامانة» اختصاص دارند و طائفهی دیگر به صدق مطلق.
طائفهی اول: طلب صدق مطلق نه فقط صدق در گفتار
در این خبر ضعیف السند از عمرو بن ابی المقدام ثقه که دو غالی از او نقل کردهاند، ظهوری است در اینکه قبل از صدق حدیث باید صدق مطلق را تعلیم و تمرین دید که شامل صدق نفس که محل نزاع ماست هم میشود. مراد از تعلیم و تعلم صدق چیست؟ صدق را قبل از گفتار فرا بگیرید، یعنی زیرساخت گفتار سازمانی طلب الصدق است که در رابطهی مدیر با خود باید اتفاق بیفتد.
وجه تأیید: صداقت صادق از سه سو تایید و تصدیق میشود: 1. خدا؛ 2. نفس؛ 3. مردم. یعنی صادق بودن یک مدیر اولاً توسط مدیر اعلی یعنی خدا تصدیق میشود و او میداند که صادق است. سپس نفس مدیر او را تصدیق میکند، یعنی باطن صدق و در مرحلهی بعد است که نوبت به مردم میرسد که صدق او را تصدیق کنند. این صدق اعم از صدق در حدیث و گفتار است. و باید خداوند صدق مدیر را تصدیق کند تا او بداند که صادق است و خود را تصدیق کند و بعد مردم او را تصدیق کنند. لذا تعلم صدق که در حدیث قبل الزام شد، در این حدیث معلوم شد که مراد از آن چیست. یعنی اول باید تأیید صداقت خود را از خدا بگیرد که همان اخلاص است.
این خبر ظاهر است در اینکه صداقت باید مستمر و مداوم باشد تا خداوند مدیر را در صف صادقین مورد تأیید خدا ثبت کند و نشان صدیقین و صادقین را به آنها بدهد.
این خبر صریح است در این که صداقت به غیرزبان مهمتر از صداقت به زبان مصطلح به صدق الحدیث است.
اسماعیل مدیر و حاکم و مَلِک موفقی بوده است و صداقت نفس خود را در صدق وعده خود به شکل شگفت فوق اثبات کرده است. یعنی صداقت را باید در عمل و غیرلسان و عمل به وعده اثبات نمود.
جمعبندی
این اخبار فرآیند طلب الصدق را نشان میدهد که باید قبل از گفتار و رفتار تعلم شود و تعلم به اخلاص است برای خدا تا خدا به او نمرهی صداقت بدهد. بعد که دانست در تعلم صدق موفق بوده است، حالا همکاران و اطرافیان هم او را صادق میانگارند و تحت تأثیر قرار میگیرند؛ یعنی صداقت اثربخش و صحیح پیدا میکند، فافهم و تدبر.
فتحصل که مدیران در مقام تدبیر نفس باید نفس خود را مخلصانه و برای خدا به صدق تمرین و تعلم دهند تا صداقت مورد تصدیق خدا قرار گیرد، وقتی خدا صداقت را تصدیق کرد صداقت او آگاهانه و نهادینه میشود و همکاران او تحت تأثیر صداقت او قرار میگیرند و انگیخته میشوند.
برای مطالعه:
طائفهی دوم، اخبار صدق الحدیث و صدق مطلق است.
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ G قَالَ: قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ [ إِنَّ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ صِدْقُ الْحَدِيثِ وَ صِدْقُ النَّاسِ.[13]
این خبر صحیح صدق گفتار و صدق با مردم و همکاران و ارباب رجوع را به هم عطف میکند. تفصیل قاطع شرکت است، یعنی دو صدق است. یعنی صدق گفتار مقدمهی صدق گفتار است.
طائفهی سوم: اخبار با موضوع صدق الحدیث است.
اطلاق این مرسلهی معتبره شامل اشخاص حقیقی و حقوقی یعنی مدیران و غیرمدیران میشود و قاعدهای فقهی اداری را ظاهر میسازد که صدق لسان و حدیث و گفتار منجر به رفتار مزکیٍ و بههنجار میشود، یعنی گفتار سازمانی صادقانه حاکی یا مقدمهی رفتار سازمانی صادقانه و پاک است. این جمع با اخبار ذیل تأیید میشود:
[1] محمد بن یحیی العطار قمی از عالمان قم و استاد شیخ کلینی بود. روایات متعدد از او در کتاب کافی نقل شده است. او معاصر سعد بن عبدالله اشعری و محمد بن حسن صفار بوده است. محمد بن یحیی، دارای تألیفات بوده و موثق شمرده شده است.
[2] مجهول.
[3] موسی بن سعدان حناط، از اصحاب و راویان از امام کاظم G و به گفته رجالشناسان در نقل حدیث فردی ضعیف و در مذهب غالی بود.
[4] عبدالله بن قاسم حارثی، از محدثان و راویان حدیث از امام صادق و امام کاظم F بود. نجاشی و بسیاری دیگر ایشان را از محدثان غالی، ضعیف و حتی متروک الحدیث دانستهاند. عبدالله بن قاسم حارثی، از راویان حدیث بود و از محدثانی چون عبدالله بن سنان روایاتی نقل کرده است. وی از یاران و همراهان معاویة بن عمار دهنی (م. ۱۷۵ق) و از راویان امام صادق و امام کاظم F بود، ولی سرانجام به دلیل اختلاط در حدیث از معاویة بن عمار دهنی جدا شد. محمد بن خالد برقی از جمله کسانی است که روایاتی از حارثی نقل کرده است. نجاشی و بسیاری دیگر ایشان را از محدثان غالی، ضعیف و حتی متروک الحدیث دانستهاند. او از راویان شیعه بوده و دارای تالیفی به نام کتاب الحدیث میباشد.
[5] ابوثابت عمرو بن ابی مقدام ثابت عجلی (م ۱۷۲ق)، از محدثان موثق و امامیمذهب و از اصحاب امام سجاد، امام باقر و امام صادق D بود. او دارای کتاب الحدیث میباشد که عباد بن یعقوب آن را روایت کرده است. نجاشی پس از تعريف و توصيف كتاب مزبور سلسله سند خود را به آن كتاب آورده است. (نجاشی، رجال، ص. ۲۹۰) سرانجام در سال ۱۷۲ق درگذشت. بعضی او را با عمرو بن میمون یکی دانستهاند.
[7] کلینی، الکافی، ج. 2، ص. 105.
[8] البر: التوسع في فعل الخير و يستعمل في الصدق لكونه بعض الخبرات للتوسع فيه و العبد ربّه توسع في طاعته و سمى الكاذب فاجرا لكون الكذب بعض الفجور قاله الراغب.
[9] ضمير عنه راجع إلى أحمد (آت).
[10] همان.
[11] أي يراقب ذلك المكان ليجيء صاحبه.
[12] همان.
[13] کوفی، الجعفريات (الأشعثيات)، ص. 167.
[14]کلینی، الكافي (ط الإسلامية)، ج. 2، ص. 580.
[15] طبرسی، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص. 46.
[16] همان.
[17] همان.
[18] کلینی، الكافي (ط الإسلامية)، ج. 2، ص. 105.
[19] همان.
[20] نگاه نکنید به فزونی نماز و روزه و زیادی حج و زکات و انفاقها و سر و صدای عبادات شبانه بعضی از مردم [اگر میخواهید آنها را امتحان کنید] آنها را به راستگویی و ادای امانت آزمایش کنید. (إبن بابویه، الأمالي، ص. 303)
[21] اللهج بالشيء: الحرص عليه.
[22] همان.
[23] کلینی، الكافي (ط الإسلامية)، ج. 2، ص. 105.
[24] کلینی، كافي (ط دار الحديث)، ج. 3، ص. 273.
[25] همان.
[26] همان، ج. 3، ص. 269.
[27] درس 55 فقه الروابط از سلسلهی فقه الاداره، 19 شهر جمادی الثانی 1447.