فقه القیادة 5
- 25 شهریور, 1403
- آیت الله سید صمصام الدین قوامی
موضوعات مطروحه در این درس:
مفهوم شناسی- مفهوم زعامت سازمانی
1شنبه 24شهریور 1403-11ربیع الاول 1446- 14سپتامبر 2024-درس 5 فقه القیاده (فقه رهبری سازمانی ) – مفهوم شناسی- مفهوم زعامت سازمانی
مساله: جواز بکارگیری اصطلاح زعامت سازمانی به جای رهبری سازمانی
شرح مساله :معلوم شد که اصطلاح امامت میتواند اصطلاحی مدیریتی باشد و وارد ترمینولوژی سازمان و مدیریت شود و معادل رهبری سازمانی اعم از ساختاری و رفتاری و مرادف آن قرار گیرد منعی و نهیی در شرع یافت نشد حال در فقه اللغه از میان متردفات دیگرادعایی با رهبری سازمانی به تفقه اصطلاح “زعامت” می پردازیم :
فقه اللغه
2- زعامت[1]
زعامت از زعم[2] به معنای فکر و حدس و تصور است از افعال قلوب[3] است زعمت یعنی فهمت و تصورت و فکرت و… که تماما فعل قلب است البته عمدتا بویژه در قرآن کاربرد منفی دارد به معنای شک وشبهه و تردید وظن وگمان است[4] البته گفتار حق هم زعم گفته میشود کما اینکه زعیم هم همین طور است در قرآن و حدیث به معنای عهده دار و متکفل آمده است[5] هم چنین زعیم[6] به معنای رهبر فکری و ایدئولوژی است دارای مکتب وسبک خاص و موثر فکری علمی فقهی و… لذا زعیم حوزه [7]های علمیه مرجع وفقیهی میگویند و میگفتند که سبک اجتهادی و حتی مدیریتی او فائق و قاهر بر سایر سبک ها میشود یا اینکه از فقهای دیگر معاصر خود فاصله در تراز میگیرد منفرد و وحید میشود وحید دهر و فرید عصر میشود دردانه میشود عرفا اصطلاحا میگویند که زعیم شده است البته به رهبران سیاسی غیر دینی و غیر معنوی هم زعیم میگویند به هیتلر هم میگفتند چون مکتب نازیسم را پشتوانه خود پردازش کرده یا پذیرفته بود زعیم آلمان نازیست ملقب شده بود ظاهرا زعیم دارای نوعی اقتدار سیاسی تدبیری هم بوده است کسی که دارای نظریه پشتیبان در رهبری خود باشد زعامت دارد و زعیم میشود . یادم هست آیت الله اراکی ره زعیم بود چون در عداد ایشان مرجع دیگری نبود همه وفات کرده بودند یا آیت الله ره گلپایگانی را زعیم میگفتند وقتی اقران ایشان رحلت نمودند و ایشان تنها مرجع شد مصداق بارز زعیم در حوزه ها آیت الله بروجردی ره بودند که فاصله زیادی با اقران داشتند و نیز مرحوم آیت الله خویی ره که زعیم حوزات علمیه بودند بدون علم وسیاست زعامت بدست نمی آمد .
با این اوصاف باید گفت که زعامت شرائط ترادف با رهبری سازمانی را میتواند داشته باشد رهبری که سازمان را با نظریه پشتیبان و دانش بنیان پیشرانی کند میتواند زعیم سازمان محسوب شود نه مدیری که صرفا تکنوکرات باشد و نظم آهنین ایجاد کند بلکه با فکر بر تر و اخلاق والاتر از دیگران از طریق نفوذ در قلوب ،آقدام را هدایت کند تا طبق نقشه ترسیمی مشی کنند زعامت دارای این ظرفیت ترادف با رهبری سازمانی هست . مثل امامت در امامت هم این ظرفیت وجود داشت کما مر ولی قداست کلمه امامت موجب احتیاط در استعمال این واژه میشود . علم و عدالت دو عامل محصل هدایت و نفوذ در زعامت و امامت هر دو هست ولی لابد یکی مزیت بیش تری دارد و آن زعامت است که خالی از عامل احتیاط است . درامامت ترادف ساختاری ورفتاری با رهبری سازمانی بود ولی زعامت ساختاری کمتر وجود پیدا میکند و عمدتا رفتاری است که با رهبری رفتاری سازگار تر است .
بگذارید واژگان دیگر رانیز بررسی کنیم در پایان مقایسه نماییم و گزینه برتر را بر گزینیم :
3- ولایت
قرشی بنایی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «زعم»، ج۳، ص۱۶۱.
آنچه مىگويم ذمّهام در گرو آن است، و خود ضامن آنم.» [۱۷]