فقه التمکین 187

موضوعات مطروحه در این درس:

متن درس

3شنبه 30/5/1403-15صفر 1446- 20اوت 2024 – درس 187فقه توان مندسازی – احکام توان پذیران – حکم اعراض از توان پذیری .

مساله : اعراض از دوره های توان بخشی مجازات بازدارنده را در پی دارد توان معروضه در هر درجه از اهمیت باشد .

شرح مساله : معلوم شد که قاعده فقهیه  “معیشت ضنک ” که ظهور در مجازات معرضین از تکلیف دارد قابل تطبیق بر مانحن فیه در مجازات باز دارنده اعراض از تکلیف توان پذیری می باشد .و آیات زیادی هم مضمون با این قاعده وحیانی را هم اشارت کردیم [1] و در ضمن به اخباری استناد نمودیم که قاعده مزبوره را تحکیم میکرد[2] بویژه خبری که[3] اعراض از ذکر الله را اعراض از ولایت امیر المومنین ع  ظاهر کرد  که مضمونی اداری و امارتی است یعنی اعراض از اوامر امارتی  مجازات دنیوی در پی دارد . و فهم یکی از مفسران فقیه که اعراض از ذکر الله را اعراض از مسئولیت های اجتماعی[4]  تفهم و تفقه نمود . لذا حجت  در فتوای ما حجتی بالغه و تامه میشود . البته مجازات باید بازدارنده باشد که ” معیشت ضنک” چنین معنایی را شامل است که هر نوع ضنک گیری و سخت گیری را در معیشت اجتماعی وسازمانی میرساند .

فرع دیگری که تفرع می یابد در این جا  این است که آیا اعراض از هر نوع توانمندسازی مجازات معیشت ضنک دارد یا مراد توان های مهم  است ؟ در پاسخ این مساله فرعی شرعی باید گفت که  فرهنگ سازمانی احتیاط که مختار ماست ایجاب میکند که کوچکترین مسامحه ای در امور نباید اتفاق بیفتد  و الا انسجام سازمانی آسیب میبیند . این قاعده مهم احتیاط سازمانی، نفس اطاعت و انقیاد را مد نظر دارد بدون کمترین مسامحه ای . به قول شهید صدر قوه محتمل مهم تر از قوه احتمال است یعنی نفس عصیان و سرکشی در پی مضار و آسیبهایی در پی دارد که اگر توان های غیر مهم  فاصد قوت احتمال هستند و لی واجد قوت محتمل است یعنی باز شدن باب جرئت به عصیان که جلوی آن را نمیتوان گرفت . لذا  نمیتوان به تفصیل بین توان ضعیف و قوی در پذیرش قائل شد . مطلق توان مند سازی واجب الاجابه است  چه توان عرضه شده مهم یا کم اهمیت باشد . و اصولا توان های معروضه باید مبتلابه توان پذیر و غنا بخش حوزه تخصص و تمحض او باشد این خود یک قید کلی است که هر توانی را  که مبتلابه  و تخصصی نیست  را خارج از بحث و نزاع قرار میدهد . این مطابق قاعده فقهیه مذکوره هم هست  که مطلقا هر نوع اعراضی  از تکلیف را  مستوجب معیشت ضنک میداند  بلا تفصیل  و تقیید . و هو المطلوب

 

[1] يونس : 13 وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَمَّا ظَلَمُوا وَ جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمينَ

الأحقاف : 25 تُدَمِّرُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ بِأَمْرِ رَبِّها فَأَصْبَحُوا لا يُرى‏ إِلاَّ مَساكِنُهُمْ كَذلِكَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمينَ

طه : 127 وَ كَذلِكَ نَجْزي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏ و اين گونه جزا مى‏دهيم كسى را كه اسراف كند، و به آيات پروردگارش ايمان نياورد! و عذاب آخرت، شديدتر و پايدارتر است! (127[1]

الأنفال : 16 وَ مَنْ يُوَلِّهِمْ يَوْمَئِذٍ دُبُرَهُ إِلاَّ مُتَحَرِّفاً لِقِتالٍ أَوْ مُتَحَيِّزاً إِلى‏ فِئَةٍ فَقَدْ باءَ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ وَ مَأْواهُ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصيرُ و هر كس در آن هنگام به آنها پشت كند- مگر آنكه هدفش كناره‏گيرى از ميدان براى حمله مجدد، و يا به قصد پيوستن به گروهى (از مجاهدان) بوده باشد- (چنين كسى) به غضب خدا گرفتار خواهد شد؛ و جايگاه او جهنم، و چه بد جايگاهى است! (16)[1]

البقرة : 114 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فيهَا اسْمُهُ وَ سَعى‏ في‏ خَرابِها أُولئِكَ ما كانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوها إِلاَّ خائِفينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيا خِزْيٌ وَ لَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذابٌ عَظيمٌ كيست ستمكارتر از آن كس كه از بردن نام خدا در مساجد او جلوگيرى كرد و سعى در ويرانى آنها نمود؟! شايسته نيست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد اين (كانونهاى عبادت) شوند. بهره آنها در دنيا (فقط) رسوايى است و در سراى ديگر، عذاب عظيم (الهى)!! (114)[1]

السجدة : 22 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ ذُكِّرَ بِآياتِ رَبِّهِ ثُمَّ أَعْرَضَ عَنْها إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمينَ مُنْتَقِمُونَ چه كسى ستمكارتر است از آن كس كه آيات پروردگارش به او يادآورى شده و او از آن اعراض كرده است؟! مسلّماً ما از مجرمان انتقام خواهيم گرفت! (22)[1]

الصف : 7 وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرى‏ عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَ هُوَ يُدْعى‏ إِلَى الْإِسْلامِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ بسته در حالى كه دعوت به اسلام مى‏شود؟! خداوند گروه ستمكاران را هدايت نمى‏كند! (7)[1]

الأعراف : 146 سَأَصْرِفُ عَنْ آياتِيَ الَّذينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ إِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لا يُؤْمِنُوا بِها وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الرُّشْدِ لا يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً وَ إِنْ يَرَوْا سَبيلَ الغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبيلاً ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلينَ بزودى كسانى را كه در روى زمين بناحق تكبّر مى‏ورزند، از (ايمان به) آيات خود، منصرف مى‏سازم! آنها چنانند كه اگر هر آيه و نشانه‏اى را ببينند، به آن ايمان نمى‏آورند؛ اگر راه هدايت را ببينند، آن را راه خود انتخاب نمى‏كنند؛ و اگر طريق گمراهى را ببينند، آن را راه خود انتخاب مى‏كنند! (همه اينها) بخاطر آن است كه آيات ما را تكذيب كردند، و از آن غافل بودند! (146)[1]

 

[2] [2] تحف العقول / النص / 296 / و روي عنه ع في قصار هذه المعاني ….. ص : 292

وَ قَالَ ع‏ إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ‏ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ.

الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص28وَ إِنَّ الْمَعِيشَةَ الضَّنْكَ‏ الَّتِي حَذَّرَ اللَّهُ مِنْهَا عَدُوَّهُ عَذَابُ الْقَبْرِ، إِنَّهُ يُسَلِّطُ عَلَى الْكَافِرِ فِي قَبْرِهِ تِسْعَةً وَ تِسْعِينَ تِنِّيناً[2]، فَيَنْهَشْنَ لَحْمَهُ، وَ يَكْسِرْنَ عَظْمَهُ، وَ يَتَرَدَّدْنَ عَلَيْهِ كَذَلِكَ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُ، لَوْ أَنَّ تِنِّيناً مِنْهَا نَفَخَ فِي الْأَرْضِ لَمْ تُنْبِتْ زَرْعاً أَبَداً.[2]

الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص28لتنّين: الحيّة العظيمةپیغمبر (ص) مردم را جمع کرد، فرمود: معیشت ضنک را فهمیدید که چیست؟ گفتند: نه.فرمود: معیشت ضنک را من مى‏بینم، دیده‏ام را براى شما بگویم؟ گفتند: بفرمایید.فرمودند: نود و نه مار هست که هر مار نُه سر دارد و این مارها سه کار مى‏کنند؛ خدش، لسع، نفخ.به محض این که بریده از خدا را وارد عالم بعد کردند، این نود و نه مار که هر کدام نُه سر دارند او را محاصره مى‏کنند، إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ »تا روز قیامت هم او را مى‏گزند. هم فشار شدید به او مى‏آورند و هم مرتب با دهانشان فوتى مى‏کنند که قابل مقایسه با طوفان‏هاى دنیا نیست. من آنچه را که مى‏بینم مى‏گویم.این معیشت ضنک است، آن نود و نه مار ساخت خدا نیست، بلکه ساخت خود انسان است، با اعراض از ذکر، با گناه.

[2] البضاعة المزجاة (شرح كتاب الروضة من الكافي لابن قارياغدي) / ج‏1 / 212 / متن الحديث الرابع(وهي خطبة لأمير المؤمنين عليه السلام، وهي خطبة الوسيلة) ….. ص : 202

أَلَا وَإِنِّي فِيكُمْ أَيُّهَا النَّاسُ كَهَارُونَ فِي آلِ فِرْعَوْنَ، وَكَبَابِ حِطَّةٍ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ، وَكَسَفِينَةِ نُوحٍ فِي قَوْمِ نُوحٍ، وَإِنِّي النَّبَأُ الْعَظِيمُ، وَالصِّدِّيقُ الْأَكْبَرُ، وَعَنْ قَلِيلٍ سَتَعْلَمُونَ مَا تُوعَدُونَ، وَهَلْ هِيَ إِلَّا كَلُعْقَةِ الآْكِلِ، وَمَذْقَةِ الشَّارِبِ، وَخَفْقَةِ الْوَسْنَانِ، ثُمَّ تُلْزِمُهُمُ الْمَعَرَّاتُ جَزَاءً فِي الدُّنْيَا، وَيَوْمَ الْقِيامَةِ يُرَدُّونَ إِلى‏ أَشَدِّ الْعَذابِ، وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا يَعْمَلُونَ، فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَنَكَّبَ مَحَجَّتَهُ، وَأَنْكَرَ حُجَّتَهُ، وَخَالَفَ هُدَاتَهُ، وَحَادَ عَنْ نُورِهِ، وَاقْتَحَمَ فِي ظُلَمِهِ، وَاسْتَبْدَلَ بِالْمَاءِ السَّرَابَ، وَبِالنَّعِيمِ الْعَذَابَ، وَبِالْفَوْزِ الشَّقَاءَ، وَبِالسَّرَّاءِ الضَّرَّاءَ، وَبِالسَّعَةِ الضَّنْكَ‏، إِلَّا جَزَاءُ اقْتِرَافِهِ، وَسُوءُ خِلَافِهِ.

[2] تحف العقول / النص / 296 / و روي عنه ع في قصار هذه المعاني ….. ص : 292وَ قَالَ ع‏ إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ‏ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ.

[3]  تفسير الصافي / ج‏3 / 326 / [سورة طه(20): آية 127] ….. ص : 326وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ‏ في الكافي عن الصادق عليه السلام يعني من أشرك بولاية امير المؤمنين عليه السلام غيره‏ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ‏ ترك الأئمّة معاندة فلم يتّبع اثارهم و لم يتولّهم‏ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏ من ضنك‏ العيش و من العمى.

در روایات اسلامی میخوانیم که از امام صادق علیه السلام پرسیدند منظور از آیه من اعرض عن ذکری فان له معیشة ضنکا چیست؟فرمود: اعراض از ولایت امیر مؤمنان علیه السلام است(نورالثقلین جلد 3 صفحه 405)

تفسير الصافي / ج‏3 / 326 / [سورة طه(20): آية 127] ….. ص : 326وَ كَذلِكَ نَجْزِي مَنْ أَسْرَفَ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ‏ في الكافي عن الصادق عليه السلام يعني من أشرك بولاية امير المؤمنين عليه السلام غيره‏ وَ لَمْ يُؤْمِنْ بِآياتِ رَبِّهِ‏ ترك الأئمّة معاندة فلم يتّبع اثارهم و لم يتولّهم‏ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَ أَبْقى‏ من ضنك‏ العيش و من العمى.آری آنکس که الگوی خود را از زندگی علی بگیرد همان ابرمردی که تمام دنیا در نظرش از یک برگ درخت کم ارزشتر بود آنچنان به خدا دل ببندد که جهان در نظرش کوچک گردد، او هر کس باشد، زندگی گشاده و وسیعی خواهد داشت، اما آنها که این الگوها را فراموش کنند در هر شرائط گرفتار معیشت ضنک هستند.(تفسیر نمونه ج13 ص327)

[4]اعراض از ذکر خدا یعنی هنگامی که انسان مسؤولیت‌هایش را به دنبال فراموش‌کردن یاد خدا به فراموشی بسپارد، غرق در شهوات و حرص و طمع می‌گردد، پیداست، که نصیب او معیشت ضنک خواهد بود، نه قناعتی که جان او را پر کند، نه توجّه به معنویت که به او غنای روحی دهد، و نه اخلاقی که او را در برابر طغیان شهوات باز دارد.

 

پاورقی ها:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *