پایان نامه : نقش و جایگاه نماز در سلوک اخلاقی از منظر قران و حدیث
سطح سه حوزه علمیه قم/ سال1394
Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA
سالکان اخلاقی دنبال وسیله ای مطمئن می گردند که در فرصت کمتر آنها را هر چه بیشتر به سعادت و تقرب الهی نائل گرداند. با توجه به سفارشات فراوان قرآن کریم و عترت طاهرین(علیهمالسلام) و علمای بزرگ در مورد نماز و از طرف دیگر سرگردانی بسیاری از سالکان اخلاقی و بی توجهی مسلمانان برخی از جوامع اسلامی در سهل انگاری نسبت به نماز ، بیشترین سعی در این رساله نشان دادن جایگاه واقعی نماز و نقش آن در سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
بعد از توضیح برخی مفاهیم کلیدی در بخش اول، و آوردن برخی مسائل ضروری که دانستن آنها بر سالک لازم است در بخش دوم، سعی شده آیات و روایاتی که اهمیت نماز را در دین مبین اسلام بیان میکند را در بخش سوم بیاوریم. در این بخش؛ با آوردن آیات و روایات متعدد و همچنین کلام برخی بزرگان که حاصل یک عمر تحقیقات آنان در این موضوع است؛ ثابت کردیم که نماز از جایگاه ویژهای در بین عبادات برخوردار است. از آنجایی که شریعت اسلام برای رساندن انسان به اوج کمال کافی است، وقتی جایگاه ویژه و فوق العادة نماز در شریعت روشن شد به تبع جایگاه آن در سلوک اخلاقی که همین هدف را دنبال می کند روشن می شود.
بعد از نشان دادن جایگاه اول و جامع داشتن نماز در میان عبادات به نقش نماز در سلوک اخلاقی پرداخته شد. از آنجایی که سالک نیازمند به بینش صحیح و رفتار درست و نیتی صادق و کامل است و همچنین نیازمند انگیزشی کافی برای تحقق آن بینش و رفتار و صفات برای سلوک اخلاقی دارد، نماز که به عنوان یک دستورالعمل جامع سلوکی در لسان اهلبیت(علیهمالسَّلام) و علما معرفی شده باید جوابگوی تمام این مسائل باشد. در بخش چهارم به نقش نماز به این مسائل پرداخته شد و نشان داده شد که نماز میتواند در تمام امور نمازگزار نقش ایفا نموده و انسان را تا قلّه های بلند سعادت در دنیا و آخرت برساند. بخش پایانی هم به نتیجه گیری و پیشنهادات اختصاص دارد.
امید است خواننده محترم با خواندن این رساله، با یافتن جایگاه نماز به نقش نماز در تمام امور پی ببرد و امیدواریم که جزو نمازگزاران واقعی محشور شویم.
واژه های کلیدی
نماز ـ سلوک ـ اخلاق ـ سلوک اخلاقی ـ نقش نمازـ جایگاه نماز ـ اهمیت نماز
بسم الله الرحمن الرحیم
اخلاق مدیریت در امت مهدوی (1)
محمود صفی پور
نوشته حاضر اولین مقاله از سلسله مقالاتی است که در راستای بررسی اجتهادی موضوع انتخابی صورت میگیرد که به بررسی اخلاق در مدیریت و اثر آن میپردازد . از آنجایی که جهان امروز به صورت سازمانی اداره میشود و به خصوص سازمانهای بسیار بزرگ جهانی وجود دارد نیاز به مدیریتی فراگیر به روش صحیح است تا خواستههای مشروع بشر را بر آورده کرده و سعادت آنها را تأمین نماید. برای تأمین این خواسته در مرحله اول رابطه و ضابطهای نیاز است که از منبعی مطمئن برخواسته باشد. با بررسی روابط به دو رابطه آخرتی و الهی می رسیم که از منبع وحی الهی سرچشمه گرفته که در راستای مدیریت صحیح برای سعادت بشر از آنها می توان بهره برد. علاوه بر روابط ضوابط و قوانین لازم است که آنها را نیز در آینده باید بررسی کرد. امید است با ملموس کردن اخلاق مهدوی که وعده الهی است برای منتظران منجی در عالم هستی گامی به سوی ظهور برداریم. ما این ظهور را حتمی می دانیم هر چند یک عده آن را دور از ذهن بپندارند.
کلیدواژهها: اخلاق، مدیریت، اخلاق مدیریت، امت، مهدوی، امت مهدوی،ا خلاق مهدوی، مدیریت مهدوی
مقدمه
یکی از مهمترین کارها در مقاله نویسی خصوصاً مقاله تخصصی انتخاب موضوعی است که کاربردی بوده و مسأله ای را بتواند حل کند. با وجود ادعای پیشرفت علم مدیریت و استفاده این علم از علوم گوناگون ولی همچنان که مشاهده می کنیم معزل بدبختی بشر وجود دارد. در این رهگذر مدیریت جهان عده ی اندکی ثروتهایی جمع کرده اند که شاید کمتر از ثروت قارون نباشد و یک عده یا بیکار هستند و اگر کار میکنند از لحاظ روحی در درد و رنج به سرمی برند و در تمام این انسانها هویت انسانی مرده است. اگر هویتی باقی مانده در پرتو این مدیریت جهانی نیست. البته در گوشه و کنار جهان افرادی سازمانی با هویت مدیریتی صحیح تشکیل دهند. ولی مدیریت ناصحیح جهانی در آنها نیز تأثیر گذاشته و به راحتی نمیتوانند به مقاصد خویش برسند از طرفی دیگر مدیریت ناصحیح مثل مدیریت سلطه و مدیریت زر و زور چون منافع خود را با وجود چنین سازمانهایی در تضاد میبینند به مقابله و اذیت کردن آنها میپردازند. این یک مسأله و مشکل است و دادن راه حل صحیح وظیفه مروجان دین است تا بینش صحیح حاصل شود امید است با بینشی صحیح، مدیریتی صحیح را اجرایی کرد یا اینکه اتمام حجت حاصل شود هر چند که وعده الهی و قدرت ازلیاش بر این قرار گرفته که با بیداری جهانی و فهمیدن حقایق، قدرت زورگویان را بوسیله منتقم حقیقی در هم شکسته و مدیریت حقیقی را در امت واحده محقق سازد. با علم اخلاق اسلامی که بینش صحیح و عمل صحیح را برای سعادت بشر در همهی عرصهها به دنبال مدعی هستیم که تحولی همه جانبه را میتوان در علم مدیریت به جهانیان نوید دهیم. بنابراین موضوعی که با مشورت استاد گرامی حاج آقای قوامی در نظر گرفته شد اخلاق مدیریت در امت مهدوی است اینکه مدیر و کارگزاران در سازمان چه نوع اخلاقی را باید رعایت کنند برای این کار با توجه به اطلاعاتی که از قرآن کریم و احادیث اهل بیت علیهمالسلام در زمینه مدیریت آمده را بررسی میکنیم. علت اینکه اخلاق در مدیریت را در موضوع آوردیم این است که اخلاق دینی با فطرت و عقل سازگار است و برای تمام جهانیان قابل درک است و جز زورگویان نگون قلب همه آن را میپذیرند. در ثانی اخلاق صحیح اعتقاد و احکام صحیح را نیز در بر خواهد داشت.
محوریت اخلاق در مدیریت اسلامی
نگرش فقهی به مسایل دو علم اخلاق و مدیریت یک نگرشی است در چند سال اخیر رونق گرفته است. البته اینجا دو نظریه مطرح است یکی اینکه ما مسایل اخلاق و مدیریت را به مثابه احکام تکلیفی بنگریم و احکام پنجگانه وجوب و حرمت و اباحه و استحباب و کراهت را بر آنها بار کنیم یا اینکه مانند فقها که در احکام در ابواب گوناگون فقهی روش خاصی را در استنباط احکام پیش میگیرند در اخلاق و مدیریت هم همان روش را در استخدام احکام پیش بگیریم. در اخلاق و در مدیریت تخصصی اسلامی که زیر نظر روحانیون اداره میشود هر دو روش مطرح و در حال اجرا است. در این تحقیق هم که درباره اخلاق مدیریت مطرح است دو روش فوق قابل اجرا است. هر چند که پیوستگی اخلاق و فقه بحث مفصل دارد که در جایش قابل طرح است.
علم اخلاق که کارش نشان دادن فضایل و رذایل و روش آموختن چگونگی کسب فضایل و دفع رذایل است اگر سؤال شود که برای فرد یا جامعه؟ جواب داده میشود هم برای فرد و هم برای جامعه. ما در علم اخلاق؛ اخلاق فردی و اجتماعی داریم. در اخلاق فردی صفات و رفتار شخصی فرد و چگونگی کسب فضایل و دفع رذایل شخصی مورد بررسی قرار میگیرد ولی در اخلاق اجتماعی صفات و رفتار فرد با جامعه مورد بررسی قرار میگیرد. یک نکته مهم رابطهی بین اخلاق فردی و اجتماعی هست. به عبارت دیگر چه رابطهی اخلاقی بین افراد یک جمعی باید وجود داشته باشد تا آن جمع را اخلاقی نماید. آیا صرف اینکه جمعیتی تکالیف اخلاقی فردی خود را انجام داده و بخواهند حقوق جمع را رعایت کنند سبب اخلاقی شدن آن اجتماع میشود یا یک رابطهای نیاز دارد که آن باید اخلاقی باشد تا بتوانند آن وظایف اخلاقی را انجام دهند. و آیا آن رابطه ضابطه و قانونی هم دارد یا نه؟ آیا اصولاً بدون این رابطه و یا ضابطه میشود جامعه اخلاقی بوجود آورد. اگر رابطه صحیح احتیاج به ضابطه و قانون هم دارد قانون صحیح چگونه تأمین میشود. این بدیهی است که یک رابطهای صحیح و محکم بین افراد جامعه نباشد ایجاد جامعهای که افرادش بخواهند به وظیفه خود عمل کنند غیر ممکن است از آنجایی هواهای نفس و شیاطین نیز هستند تا وقتی که این رابطه بسیار قوی نباشد و دارای مبانی و اصولی محکم و قانونی جامع نباشد رابطه یا بوجود نمیآید و اگر هم بوجود آمد به مرور زمان از هم گسسته خواهد شد. چه بسیار افرادی که خودشان هستند و کسی نیست آدم خوبی هستند ولی در بین افراد قرار میگیرند نمیتوانند ارتباط صحیح داشته باشند. و افرادی هستند که در بین خود و جامعه کوچک آدم خوبی هستند ولی در جامعه افراد مؤثری نیستند و نمیتوانند ارتباط بزرگ اجتماعی داشته باشند.
انسان موجودی اجتماعی است. کوچکترین جمع را دو نفر در نظر بگیریم باید رابطهای بین این دو برقرار باشد تا بتواند طولانی مدت ادامه داشته باشد. هر فردی معمولاً در نهادهای خرد با دیگران ارتباط دارد مانند نهاد خانواده و یا نهاد فامیلی و ایل و تبایر و یا در در روستا در مسئولیتی یا در سازمان کوچک با دیگران رابطه دارد. ولی در شهرها و استانها و کشورها علاوه بر این نهادها با سازمانها و پستهای سازمانی سر و کار دارد. در تعلیم و تربیت یکی از موئلفههای بسیار تأثیر گذار جامعه است و در جامعه کنونی با وجود وسایل مدرن این تأثیر گذاری بیشتر شده است. چه رابطهای محکم بین اعضای نهادهای کوچک و سازمانهای بزرگ و نیز نهادها و سازمانها بین یکدیگر باید وجود داشته باشد که آن رابطه به صورت صحیح و واقعی و دائمی باشد. علاوه بر رابطه چه ضابطهای است که این رابطه را در طولانی مدت دچار چالش نکند.
شاید کسی بگوید اخلاقی با هم زندگی کنند. ولی باید گفت با کدام اخلاق و کدام رابطه و ضابطه اخلاقی؟ افرادی در جامعه از رفتار فردی و اجتماعی اخلاقی صحبت بکنند ولی ساختار و روابط ساختاری در نهادها و سازمانها را با اخلاق صحیح درست نچینند این ساختار چندان ثمر بخش نیست. هر چند اساسیترین و بنیادیترین قدم اخلاقی شدن خودسازی فردی است ولی اگر خودسازی با بینش صحیح همراه نباشد و شخص نداند که برای خودسازی چگونه از جامعه بهره ببرد و چگونه به آن بهره برساند آن شخص انسان فرحیخته کامل نمیشود و تا موقعی که روابط اجتماعی درست نشود انسانهای کمتری به قلّه خودسازی میرسند و آنهایی که به کمال میرسند دیر و با تحمل مشکلات جامعه به این کمال نایل میآیند. و دایره نفع رسانیشان هم محدود است. افراد جامعه اگر با مسایل اخلاقی آشنا باشند ولی ساختار و روابط سازمانی بر پایه اخلاق چیده نشود کم کم اخلاق جای خود را از دست میدهد. که این مدیریتی اخلاقی میخواهد که در اخلاق مدیریت قابل بررسی است.
از طرفی دیگر همه ادیان و به خصوص مسلمانان در انتظار منجی هستند که همه بشر را تحت عدالت اجتماعی اداره کند. با تشکیل امت واحده این انتظار محقق خواهد شد. امت واحده نیازمند پیوندی واحد و منسجم هستند. در این مقاله میخواهیم به روش فقهی که در اخلاق مهدوی مطرح شده است نگرشی صحیح در مدیریت بدست آوریم تا بتوانیم نهادها و سازمانها جامعه را که خواستار رشد هستند مهدوی کرده و یا انگیزه لازم برای پذیرش امت مهدوی بدست آوریم. لفظ امت برای آن است که امت شامل همه انسانها است که حکومت یکپارچه جهانی لازم دارند.
مراتب ارتباطات بین افراد
قبل از آنکه وارد روابط در سازمانها و نهادها شویم باید ببینیم که برای ارتباط افراد جامعه با یکدیگر چه نوع رابطهای بین افراد آن برقرار میگردد تا بتوانیم با بررسی نقاط مثبت و منفی در بین آنها رابطه برتر را یافته و معرفی کنیم.
ارتباط مادی خود به مراتبی گوناگون تقسیم میشود
انسان دارای قوای گوناگون است. دو تا از آنها قوه شهویه و غضبیه است. اگر این دو قوه تحت فرمان عقل قرار نگیرد و آنها بر انسان حکومت کنند انسان که فطرتا دنبال نفع و دوری از ضرر است ارتباط با دیگران را برطبق همانها قرار میدهد. گاهی ارتباط بین افراد فقط به خاطر شهوات حیوانی مانند خوردن و شهوات جنسی و راحتطلبی است. عقد دوستی بین این شخص با دیگران و ازدواجش با همسران در دایره قوا و شهوات صرف است. این امور در حیوانات دیده میشود. شخصی که در زمان گذشته فروشنده نفت بود میگوید وقتی گاز شهری آمد دیگر کمتر کسی به او سلام میکرد ایشان فهمید که آن سلامها به خاطر نفت بود. به قول خودش آن سلامها بوی نفت میداد. در روایات آمده که در آخر الزمان مردم به خاطر مال دنیا به شخصی احترام میکنند. بچه که عقلش کامل نیست برای زنده ماندن که قوه شهوت است با دیگران دوست میشود و بیشتر از همه مادرش را دوست دارد. همین که خوردنش دیر میشود چون وابسطه به خوردن است شروع به گریه و ناله میکند. برخی انسانها با آنکه سن آنها زیاد میشود ولی عقل آنها رشد ندارد. از بس به شکم و راحتی میاندیشند که همه هم و غمشان همان شکم یا مسایل جنسی است و خود را وابسطه به آن دانسته و با کمترین مشکلی در این راه جزع و فزع میکنند و ارتباطشان با دیگران در همین محدوده میگردد.
علاوه بر شهوات حیوانی انسان دارای قوه خیال و وهم هست که در اجنه و شیاطین نیز است. بسیاری از ارتباطها با دیگران علاوه بر امور شهوانی حیوانی تحت امور خیالی و واهی صرف است که اگر آن موهومات واهی نباشد این ارتباطها نیست. خیلی انسانها برای رسیدن به پست و مقام مادی با افراد پست و فرومایه همنشینی میکنند. این مقامات نیاز بشر نیست بلکه موهوماتی است که شخص برای خود تصور کرده و برای رسیدن به آن با هر کسی ارتباط برقرار میکند. برخی معاصی مانند کبر و غرور و حسد و تهت و دخالت در زندگی دیگران از این گونه معاصی هستند. در کل محبت دنیا چه محبت صرف مادی باشد یا امور واهی باشد که به محبت مادی میانجامد مذمت دارد در روایتی داریم.
سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا وَ إِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِيرَةً وَ لِلْمَعَاصِي شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كانَ مِنَ الْكافِرِينَ وَ الْحِرْصُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ حِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا- فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيْهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ ابْنِ آدَمَ حَيْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ حُبُ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْكَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِي حُبِّ الدُّنْيَا فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَةٌ. (کلینی, 1407).
دنیا و امور دنیایی پست هستند گرایش به دنیا انسان را به پستی میکشاند.
گاهی ارتباط صرف مادی و شیطانی نیست. در انسان علاوه بر قوای سه گانه میلهای دیگری چون وجدان و زیبایی دوستی، بزرگی دوستی و... است. برخی از انسانها با مراجعه به وجدان مییابند که در صورتی میتوان روانی راحت داشت و به بزرگی رسید که به دیگران ظلم نکنند و گاهی مییابند که حتی نباید بگذارند که دیگران زیر بار ظلم بروند. هر چند این گونه ارتباط خوب است ولی از آنجایی که ضمانت اجرایی چندانی ندارد و از طرف دیگر قانون ثابت دائمی ندارد چندان نمیشود به آن تکیه کرد. این همان تشفی دل است و انسانهایی که وجدانشان نمرده است و مقداری آزادی دارند مییابند که در سایه صفات اخلاقی مثبت خوشحال میشوند و از صفات اخلاقی منفی منضجر میشوند و این افراد گاهی در این راه مادیات حتی جان خود را به خطر میاندازند تا وجدانی راحت داشته باشند. این نوع ارتباط خوب در برخی حیوانات نجیب نیز دیده میشود. عقل هم اینگونه ارتباط را بهتر میداند ولی اشکال به این روش از ارتباط این است که در کلیات عقل وجدان بشر را راهنمایی میکند ولی در جزئیات و نحوه برخورد اختلاف نظر سبب میشود که در اجرا به خصوص در معیار وسیع انسان دچار سر در گمی و اختلاف شود. وعقل هم امکان اشتباه است و برای عقل نقطه اتکای محکمی برای تأیید فهمش نیست.
انسانی که قوه عقل خود را حاکم بر قوای دیگر کرد سود و زیان بالاتر و دائمی را بر سود و زیان کم و زودگذر و امیال بالاتر را بر امیال پستتر ترجیح میدهد. انسان عاقل با این کار به شرع واقعی دست مییابد اینچنین شخصی خدای متعال را دوست دارد دوستانش را هم میشناسد ولی شناختش چندان بالا نیست و یا اهل عمل خالصانه نیست بنابراین اعمالش برای کسب بهشت و فرار از جهنم است ارتباطش با دیگران را بر همین مبنا تعریف میکند و اعمالش هم بر همین مبنا است چنین شخصی در حیطه قانون الهی است و امیال درونی خود را با چیزهای ابدی ارضا میکند. در این دنیا برای رسیدن به لذات ابدی حاضر است از امیال دنیوی دست بکشد. برای رسیدن به حور و قصور یا ترس از آتش انسان اخلاقی است. هر چند نمیتوان همه افراد را یکسان فرض کرد بستگی به شناخت و سعی خود انسان است ولی هرگز به کسانی که به محبت واقعی الهی رسیدهاند نمیرسند.
انسانی که خداوند متعال را با صفات واقعیاش شناخت. و پی به عدل و رحمت خداوند متعال برد.
در کنار آن اولیای حق را آن گونه که شایسته هست شناخت. اینچنین شخصی یک دیدی به نظام و هستی و موجودات آن پیدا میکند که قابل وصف نیست. میتوان گفت دیدش دید الهی و توحیدی میشود. و ارتباطی که با دیگران برقرار میکند ارتباطی است که در مسیر رضای خداوند رحمان است. در این دیدگاه ملک و ملکوت را از آن او میداند و برای چیزی جز در راه او قدم نمینهد. همچین شخصی با تمام وجود سر تسلیم به قانون الهی مینهد. او برای لذت شهوانی آخرت دست از لذت دنیا نمیکشد بلکه لذتش رضایت خداوند متعال است. کار اخلاقی را به راحتی و به سرعت انجام میدهد. سرزنش دیگران و پست و مقام برایش مهم نیست. این چنین شخصی در عین اینکه ممکن است ضررهای دنیوی زیادی را متحمل شود ولی این ضررها را برای کسب رضای الهی و دوستانش با جان خریدار است. اگر شخصی با دیگران ارتباط حقیقی برقرار نمود اگر دیگران نیز مثل او عمل کردند این ارتباط ابدی به نفع همهشان میشود ولی اگر دیگران بد یا ضعیف عمل کردند این شخص خود ابدی و پایدار خواهد ماند.
جمعی که روابط بین آنها الهی شد آن جمع با عشق و محبت با یکدیگر زندگی میکنند و هیچ نوع کدورتی بوجود نمیآید. این نوع ارتباط را در تاریخ بین اصحاب خاص پیامبران و اهل بیت(علیهمالسلام) به خصوص یاران آقا اباعبدالله الحسین(علیهالسّلام) میتوان مشاهده کرد. آقا امام حسین(علیهالسّلام) یک رابطه الهی با دیگران برقرار نمود و این رابطه در برخی انسانها اثر گذاشته و ارتباط دو طرفه شد آن وقت جمعی را بوجود آوردند که در تاریخ مثال زدنی شدند. در این رابطه چون مالک هستی در میان است چنان صفا و صمیمیت بوجود میآید که مال و جان در مقابل آن ناچیز است. در روایات مردم حکومت آقا امام زمان را اینگونه معرفی مینماید که اگر کسی دست در جیب دیگری بگذارد و پول بگیرد طرف مقابل از این صمیمت لذت میبرد. در جنگ صدر اسلام میبینیم که شخصی وقتی به مجروهی میخواهد آب دهد او میگوید به فرد کنار دستیام آب بده. او هم به فرد دیگر تا اینکه تا نه نفر همین مسأله اتفاق میافتد نفر نهمی اشاره به نفر اول میکند وقتی سر بالین اولین نفر میرود میبیند او شهید شده تا بالین تکتک نه نفر میرود میبیند همه نه نفر شهید شدهاند. شیخ رجبعلی برای مستأجری که صاحب فرزند میشود سال بعد اجاره را پایین میآورد و میگوید خرج شما بیشتر شده است. چون خداوند ابدی و ازلی است این نوع ارتباط نیز ابدی و ازلی خواهد بود. در ساختار سازمانی که ساختار بزرگ جامعه است رییس باید سعی کند خودش ارتباط اخلاقی با دید الهی داشته باشد.
بررسی روابط در مدیریت برای نهادها و سازمان
در علم مدیریت جهانی در اویل که تدوین شد بر حسب مدیریت بر مبانی که شامل سازماندهی و برنامه ریزی و نظارت و کنترل میشد تنظیم میگردید در مدیریت علمی به عامل انسانی توجه چندانی نمیشد تا جایی که تا چندی پیش مدیریت منابع انسانی جزو وظایف عمومی مدیریت به شمار میرفت. رفته رفته عامل انسانی مهم جلوهگر شد و نگرش جدیدی پدید آمد تا آنجایی که به انسان به عنان گریلی با هوش نمینگریستند وبا برداشته شدن یک گام انسانی در جهان مدیریت، مدیریت منابع انسانی از وظایف عمومی خارج و به عنوان یک مبحث مهم ، به صورت مجزا مطرح شد و وظیفهای جداگانه را تشکیل داد. ولی هنوز مشکل کاملا حل نشده بود چرا که مبحث جدید منحصرا به موارد مادی انسان میشد امری چون استخدام، آموزش، حقوق دستمزد ارزیابی، عملکرد، انتصاب و... این امر پاسخ کافی و مناسبی به ابعاد اصلی و ارزشمند انسان نبود؛ چرا که روح و جان انسان، مهمتر از ابعاد مادی اوست و از تأثیر بیشتری بر خوردار است. در ادامه این دگرریسی زمینه جدایی و استقلال مدیریت رفتار سازمانی پدید آمد که به علت رفتارهای انسانها میپرداخت و به رویکردی روانشناسانه به تشخص علت رفتارهای انسان از قبیل تمرد، تملق، انزوا، خشونت و کسالت و... میپرداخت و بر راه درمان اینکه چگونه میتوان یک انسان افسرده را برانگیخت و انگیزش داد بررسی کرده و دقت نظر داشت. از این رو به رفتارهای سازمانی بیشتر اهمیت داد. در این میان مدیریت رفتار سازمانی در دل خود فرهنگ سازمانی را نیز حمل میکرد و تا چندی پیش فرهنگ سازمانی جزئی از رفتار سازمانی به حساب میآمد. ولی در آخرین متابولیسم و توالد مدیریت فرهنگ سازمانی با ماهیت جامعه شناسانه برای اصلاح فرهنگ هر سازمان خود را از مدیریت رفتار سازمانی جدا کرد و نیاز به معنویت سازمانی و اینکه فضای غالب و حاکم بر سازمان باید معنوی باشد، در ادبیات نوین مدیریت جایگاه شایستهای یافت و جدایی رفتار از فرهنگ به خاطر این است که یکی ماهیت روانشناسانه و دیگری ماهیت جامعه شناسانه به انسان دارد. در سیر مدیریت توجه به انسان و کرامتهای او روز به روز بیشتر شد و علم مدیریت که علم چند رشتهای است از علوم دیگر استفاده کرد و سه محور بر محور مبانی مدیریت افزود. بر طبق توضیحات صدر محور مدیریت به چهار محور اصلی تقسیم شد مبانی مدیریت، منابع انسانی، رفتار سازمانی، فرهنگ سازمانی.رک (قوامی, 1392, ص. 1:38)
در اینجا سؤالی مهم مطرح میشود که آیا با بیشتر نمودن توجه به انسان در علم مدیریت جهان مشکل انسانها حل شد. اگر دقت کنیم در برخی سازمانها انسان محوری جای سود محوری را گرفت و این مشکل را نه تنها حل نکرد بلکه جامعه را از آن موقعی که بشر را مانند ابزار مینگریستند بدتر شد.
در اینجا ما متوجه می شویم که محوری دیگر لازم است به چهار محور اضافه شود تا آنها را متحول کند و رابطه صحیح را در کل اجزای مدیریت ارتقاء بخشیده یا اصلاح کند.
این محور را باید از منبعی مطمئن جستجو کرد. با نگاهی گذرا به جوامع میبینیم جهان امروزی بر طبق سازمانها اداره میشود. و سازمانها با سرمایههایی که دارند نهادها را تحت سیطره خود قرار دادهاند. بشر با مدیریت خودش در سازمانها مدعی است میخواهد مشکل جهان را حل کند آیا با علوم بشری و جدای از خالق بشر و انسانهای مؤثری که خالق آنها را واسطه قرار داده میشود جهان را مدیریت کرد. بشر با تمام علوم بشری جز اینکه در باطلاق فرو رود کار دیگری نمیکند.
علمی که مدعی است بشر را به سعادت میرساند علم اخلاق است. اما چه علم اخلاقی اگر علم اخلاقی که فقط بر گرفته از عقل بشری باشد آیا میتواند جهان را اداره کند؟ این علم اخلاق که جزو فرهنگ میشمارندش اگر چه به ظاهر و به صورت موقت بتواند مرهمی بر زخم مشکلات بشر امروزی باشد ولی از آنجایی که علم بشری است و احتمال خطا دارد و احتمال در نظر گرفتن برخی هواها است و از طرف دیگر ضمانت اجرایی نداشته و از طرفی دیگر نمیتواند رابطهای واقعی و حقیقی ایجاد کند بنابراین در تداوم دچار چالش خواهد شد. ما اگر بخواهیم علم واقعی را جستجو کنیم چارهای نداریم جز اینکه این علم را منبع الهی که خالق بشر است جستجو کنیم. علم اخلاق الهی تضمین کننده سعادت بشر است. بنابراین جایگاه علم اخلاق در مدیریت به عنوان یک محور اساسی محوری است که بر تمام محورها حاکم است.
بررسی اخلاق در ساختار نهادها و سازمانها
جامعه که متشکل از نهادها و سازمانها تشکیل یافته است هرچه این نهادها و سازمانها بهتر عمل کنند آن جامعه بالندهتر خواهد شد یکی از نکات بسیار مهم بحث نوع ارتباط است. هر چند که نهاد و یا سازمانی برای یک مسئولیتی بوجود آمده که اخلاقی نیست و ممکن است برای تولید امکانات مادی و اقتصادی بوجود آید ولی روابط بین انسانها باید اخلاقی باشد تا یک رابطه روحی و روانی پایدار بوجود آید. اقسام روابط در بالا بررسی شد. و در علم مدیریت جهانی نیز متوجه شدیم که توجه به انسان با علم روانشناسی و جامعه شناسی چندان دردی را دوا ننمود رابطهای صحیح و پایدار که جهانی باشد و بدرد نهادها و سازمانهای جهان بخورد نیاز است.
اگر از هر کس سؤال کنیم کدام علم که میتواند رابطهای بین افراد یک جمع ایجاد کند تا رابطهای صحیح باشد. خواهند گفت علم اخلاق با رابطه اخلاقی. علت این است که همهی انسانها فطرتا میل به صفات نیک داشته و صفات نیک را میستایند و از صفات بد منضجر هستند. به عنوان نمونه همه خیانت را دانسته و بدشان میآید.
سؤال مهمتر این است چه کسی علم اخلاق را تدوین میکند و رابطهی اخلاقی را چه کس تعیین میکند. خیلی خواهند گفت عقل به عبارت دیگر یعنی خود انسان. ولی اگر دقت کنیم این نوع اخلاق همانا نوعی علم است که میتوان جزو فرهنگ آنرا میشمارند. علم اخلاق بشری دارای ضمانت اجرایی محکمی ندارد. هر چند وجدان محکمه خوبی است ولی هوی و هوسها آنرا پوشانده و افراد شیطان صفت از اخلاق در را منویات منفی خود سوء استفاده میکنند و همین امر سبب سستی دیگران میشود.
علاوه بر این اخلاق بشری قانون چندانی ندارد و کلیات آن مثل ظلم نکردن پشتوانه وجدانی و فکری دارد ولی کدام عمل مصداق ظلم است نمیشود به حکم معینی رسید و نمیشود به اطمینان دست یافت. از آنجایی که اخلاق بشری برای راحتی وجدان بشری است کمتر کسی میتواند از هوی و هوس که لذت زودگذر دارد بگذرد این لذات هم وجدان را از تحت سیطره خود قرار میدهد.
اخلاق بشری رابطهای وجدانی بین افراد جامعه ایجاد میکند. البته عقل سلیم برای بهتر زیستن در دنیا این را میپسندد ولی وقتی سودش فقط دنیایی باشد آن وقت آنهایی که سطح فکر پایینی دارند و تابع هوی و هوس هستند و زور کافی دارند این راحتی دنیا را در ظلم کردن جستجو میکنند. اگر هم عقلای عالم جمع شوند تا جلوی این افراد را بگیرند آن وقت یا باید مبنای قوی داشته باشند و این امکان ندارد زیرا اخلاق مادی فقط در فکر آبادی دنیا است و این را برخی در زورگویی مییابند و اگر بخواهند با زور جلو ظلم این افراد را گرفت این هم مشکلش زیاد است زیرا اولا ممکن است افراد زورگو با اتحاد بیشتر جلوی این افراد را بگیرند و اگر هم افراد اخلاقی اتحادشان بیشتر شد تا جلوی این افراد را بگیرند جامعه میشود جامعه پلیسی تا جایی که پلیس و دوربین است جرم صورت نمیگیرد.
در اصل اخلاق را باید از خالق بشر گرفت. واقعیت این است که اخلاق الهی وجود دارد.
اولین انسان در زمین یعنی حضرت آدم7 خود پیامبر بوده و صدو بیست و چهار هزار پیامبر در طول تاریخ داشتهایم که دین الهی را ترویج کرده و آنها هم وزیران و جانشینانی به حق داشتهاند. آخرین پیامبر9 هدف بعثت خویش را اتمام مکارم اخلاق مینامد. او دارای کتابی جاوید است که پر از مسایل اخلاقی است و جانشینانی دارد که اخلاقی زیسته و مسایل اخلاقی را تبیین کردهاند.
رابطه اخلاقی که دین الهی ایجاد میکند در سطوح مختلف است. رابطه مادی در دین اسلام که کاملترین دین است مورد تأیید است ولی این یک مسأله کوچک است. رابطه عاطفی نیز در علم اخلاق که جزو اصلی دین اسلام است رد نشده ولی آنچه در در دین اسلام است و رابطه را برقرار میکند دو سطح بالاتر است. یکی رابطه آخرتی و دیگری رابطه الهی است.
کودکان و دیوانگان رابطهشان در دایره مادیات و شهوات مادی دور میزند. چون سود را در لذات زودگذر مادی مییابند. کمی که عقلشان رشد کرد رابطه وجدانی و عاطفی را میفهمند و اگر شیطان و شیطان صفتان آنها را نربایند رفتار اخلاقی عاطفی را بر صفات بد ترجیح میدهند. علت این است که سودش که همان تشفی دل و راحتی وجدان و خوب انگاشته شدن در بین مردم است را با صفات اخلاقی مییابد. وقتی عقل انسان رشد کرد و با خالق هستی و جهان پس از این دنیا و نظام جزا و پاداش آن آشنا شد آن وقت اگر عقل خود را بکار انداخت سودش را در تبعیت از دین الهی جستجو میکند. از آنجایی که پاداش آخرت بر حسب سعی و تلاش بوده و رتبهها بر حسب اعمال اختیاری انسانها تعیین میشود بنابراین انسان عاقل سعی میکند با عالم پس از مرگ آشنا شود تا سود بیشتری عاید خویش نماید. و زیرکترین انسانها کسی است که بیشتر به یاد مرگ و جهان پس از آن بوده و خود را برای آن جهان آماده کرده باشد. عن رسول الله(صلّیاللهعلیهوآله) أَنَّهُ قَالَ: أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَاذِمِ اللَّذَّات. فَقِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا هَاذِمُ اللَّذَّاتِ قَالَ الْمَوْتُ فَإِنَّ أَكْيَسَ الْمُؤْمِنِينَ أَكْثَرُهُمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدَاداً ( ابن حيون, 1385 ق, ص. 1:222) چنین انسانی که آخرت و محاکمه سخت آن را شناخت و همچنین پی به پاداشهای عظیم آن برد آن وقت است که دیدش آخرتی شود و ارتباطش با دیگران بر همین دیدگاه تعریف میشود. از آنجایی که خالق هستی عظیم است شناساییاش کار هر کس نیست هر چند همهی انسانهای مسلمان تا حدی او را میشناسند ولی آن مقدار بشناسند تا بتوانند رابطهها را فقط برای رضای او قرار دهند کار هر کس نیست. در هر حال هر دو دیدگاه اخلاقی یعنی دید آخرتی و دید الهی در همه ادیان به خصوص دین جاوید اسلام وجود دارد.
این دید اخلاقی دارای قانون است. قانونش از طرف خالق هستی است. پشتوانه فکری و ضمانت اجرایی صد در صد دارد. تنها مسألهای که هست آن است که انسانها باید کمی تعقل و تدبر کنند یعنی کمی عقل خود را بکار بیاندازند. و عاقلان عالم وظیفه دارند مردم را به اندیشیدن سوق دهند یا در دام تبلیغات و شبهات واهی شیاطین نیافتند. اگر به قرآن کریم ننگریم آیات فراوانی انسان را به تعقل و تفکر دعوت کرده و با طرح مسایل مختلف انسان را تفکر وادار سوق میدهد و راوایات در مورد تفکر فراوان است در روایتی یک ساعت تفکر را بالاتر از هفتاد سال عبادت میداند.
در برههای از زمان که مدت آن هم کم نبود شیاطین با تبلیغات واهی برادیان تسلط یافتهاند. جالب است که ادیان الهی به خصوص دین مبین اسلام را تا حدی منزوی کرده و بشر و جوامع بشر را در لجنزار مادی فرو بردهاند. الآن که بشر در فساد فرو رفته دنبال راه نجات است اینجا است که بر پیرو ادیان به خصوص مسلمانان که منتظر منجی هستند با اخلاق اسلامی که بالاترین برهان را دارد به نجات بشر برخیزند.
بررسی اثر اخلاق در نهادها و سازمانها
با دقت در علم مدیریت به این نکته میرسیم با اضافه کردن منابع انسانی و رفتار سازمانی و فرهنگ سازمانی به مبانی مدیریت که از علوم مختلف مثل روانشناسی و جامعه شناسی استفاده نموده باز هم مشکل بشر حل نشده است. از آنجایی که در امور اجتماعی رابطهای نیاز است که افراد را در کنار هم به صورت صحیح قرار دهد و قانونی که این رابطه را مستدام بکند بنابراین این ارتباط باید یک ارتباط صحیح و از جای مطمئن صادر شود و دارای پشتوانه محکم باشد. به این نتیجه رسیدیم که این رابطه را باید از علم اخلاق بگیریم. در مورد اخلاق به این نتیجه رسیدیم که اخلاقی که برخاسته از دین الهی باشد دارای پشتوانه محکم فکری است و ضمانت اجرای بالایی دارد و اخلاق دیگر که عبارت است از اخلاق وجدانی را در بر میگیرد و به نیاز مادی به صورت صحیح پاسخ داده و علاوه براین سبب ترقی بشر شده و آخرت انسانها را نیز تأمین میکند. با توجه به آیات و روایات خواهیم دید که اخلاق اسلامی به عنوان احسان اخلاقی به آبادی دنیا و به تعالی اخلاقی به عنوان مکارم اخلاقی برای ترقی روحی و آخرتی بشر توجه شده است.
اگر جامعه را به مثابه تن بدانیم اخلاق چون روح در کالبد است. همچنان که همین نقش را اخلاق در خود دین ایفا میکند. احکام و حتی اعتقادات را اگر با دید اخلاقی ننگریم خشک و بی روح است. در دین اسلام برای جمع قانون دارد حتی برای دو نفر به جایی میروند حکم دارد که یکی رئیس باشد. در امور نهاد خانواده مرد را رییس خانواده معرفی نموده است و نحوه کار را بین مرد و زن مشخص کرده است. اخلاق اسلامی اگر خوب تحلیل نشود و کسانی که خود تهذیب نفس نکردند بخواهند در مورد اخلاق نظر بدهند آنرا شخص سالارانه میبینند یکی بالا و دیگری پایین دست و بالایی بر پایینی زور بگوید و پایینی عمل کند. ولی اگر با دقت به دستورات الهی که از سوی خالقی حکیم صادر گردیده بنگریم خواهیم دید که کسی که اخلاق اسلامی را پذیرفت رابطه و علقهای بین او و دیگران ایجاد میشود که آن رابطه آن شخص را به اوج کمال میرساند چون رابطهای واقعی و حقیقی و بر گرفته از خالقی ابدی است. و اگر این رابطه تسری پیدا کند و دیگران نیز به آن ملزم باشند آنها نیز به راحتی و سعادت میرسند. و بشر برای سعادت چارهای جز این رابطه نیست. اخلاق اسلامی با داشتن احسان اخلاقی برای آبادی دنیا و مکارم اخلاقی برای آزادی روح و آبادی آخرت و ایجاد رایطه وجدانی و آخرتی و الهی میتواند مشکل بشر را کاملاً حل نماید. تنها چیزی که هست آن است که مسایل اخلاقی باید به دست عالمان مهذب تبیین شده و مدیریریت جامعه در سطح تمام نهادها به وسیله آنها راهنمایی شود تا سیطره انسانهای شیطان صفت را بشود از بین برد از آنجایی که بشر در حال غرق شدن در باطلاق پر زرق و برق مادی چشم امیدش بیشتر شده بنابراین ما نیز امید داریم با ارایه اخلاق اسلامی و پاسخ به شبهات شیاطین که در راه اخلاق سنگ اندازی میکنند بتوانیم قدمی در این راه بنهیم و جامعه را در راه تحقق حکومت حقه الهی آماده کنیم.
اگر به خالق هستی و جهان هستی و نظام آفرینش و دستورات الهی با دید اخلاقی آن گونه که قرآن و عترت نشان دادهاند بنگریم و بتوانیم به زبان روز آنها را ارائه کنیم و علاوه بر فطرت به آیات و روایات در تشکیل امت واحده مهدوی بنگریم تحقق این امید دور نیست. انشاءالله
اخلاق و مدیریت و سازماندهی
جایگاه مدیریت خصوصا سازماندهی در اجتماع است. اگر ملاحضه دقیق نماییم مکاتب اصیل اخلاقی ظهور واقعی آنها در تحقق اجتماع محقق میشود. پایه اخلاق بر اساس عقاید بنا شده است و اساس عقاید توحیدی ـ غیر آن عقاید نیست بلکه فریبکاری است ـ شامل توحید و نبوت و معاد است؛ بدون اجتماع قابل تصور نیست. احکام و مقرراتی که در جامعه با این بینش تصور میشود همه را میتوان با دید اخلاقی نگریست. مؤاخذه و تنبیه هم در این دیدگاه جنبه اخلاقی دارد. فرد در جامعه معنی دارد و فردی مخل جامعه شد اگر قابل اصلاح است اصلاح وگرنه حتی اگر شد باید از بینش برد. حذف عنصر ناپاک هم جنبه اخلاقی دارد. تمام مکاتب توحیدی اخلاق را بر پایه اخلاق اجتماعی بنیانگذاری میکنند و اخلاق فردی در کنار اخلاق اجتماعی و یا زمینه ساز آن میباشد. انگار اخلاق میخواهد اجتماع را سازماندهی کند در دیدگاه توحیدی اخلاق خود سازنده مدیریت و سازماندهی جامعه را بر عهده دارد. از آنجایی که در کتابهای عقاید کاملا بحث و اثبات گردیده تنها دینی که دارای آثری غیر دستکاری شده دارد دین اسلام خاتم الانبیاء است. این دین کتابی جاودانه دارد به نام قرآن کریم که معجزه جاویید الهی است. این دین هم فرقههای گوناگون دارد که بسیاری از آنها حتی به آیات روشن الهی و دستورات رسول خود عمل نمیکنند بلکه تابع علمای فاسد خویش هستند و تنها فرقهای که به آیات الهی عمل میکنند شیعه اثنی عشری هستد که در عمل هم تایع آنها هستند. روایتی این گفتار ما را روشن میکند. (عیاشی, 1380ق, ص. 2:42) (کلینی, 1407, ص. 8:220). وقتی کسی به مکتب اهل بیت علیهمالسّلام نگاه کند خواهد دید اخلاق است که سازمان جامعه را تشکیل میدهد در مکتب اهل بیت علیهمالسّلام علم به سه دسته اصلی تقسیم میشود علم اصول دین و اخلاق و فروع دین و این علوم از آنجایی که از منبع توحیدی صادر گردیده بنابراین با هم منطبق و تلازم دارند. عمل انسانها از علم آنها منشق میگردد وقتی علم توحیدی شد وقتی بخواهیم با آن جامعه را بسازیم باید توحیدی شود. اخلاق هم که شالوده و پالوده این علم است. پس جامعه توحیدی که بر پایه مکتب اهل بیت علیهمالسّلام است آن جامعهای است که بر اساس اخلاق بنا شده است. اخلاق الهی که با صفات الهی در آیات قرآن کریم متصور است و از رحمن و رحیم بسم الله اول این کتاب تا پناه بردن از شر اخلاق ذمیممه جن و انس پایان می یابد همه باید در جامعه تحقق یابد. در جامعه نبوی این الگو داشت پیاده میشد که توسط خلفای خود ساخته بشری با احادیث جعلی این آرمان کند شد هر چند گاهی این آرمان توسط اهل بیت علیهمالسّلام و علماء گاهی مقداری تحقق یافت که از جمله آن انقلاب اسلامی ایران است. این انقلاب با رهبری مرجعیت علیقدر امام خمینی1 شروع شد و با رهبری نایب ایشان ادامه دارد هر چند در دوران اولیه اسلام شناسان آگاه و متعهد در قوای سه گانه حضور داشتند و در پی بر آمدن جامعهای با مکتب اهل بیت علیمالسّلام بودند و با ترور بسیاری ازآنها توسط دشمنان نانجیب اندک اندک افرادی سر کار آمدند که چندان آشنایی با مکتب توحیدی ندارند و یا تصفیه نفس لازم را نداشته بنابراین این انقلاب مقداری از آرمان اهل بیت فاصله گرفته است. هر کجا انسان متعهدی است مقداری از آرمانها اجرا و هر کجا انسانهای غیر متعهد هستند اسلام اجرا نمیشود. از آنجایی این انسانها در ردههای بالا رسوخ پیدا کردند این مشکل برای همه محسس است. باید سیستم و مدیریتی را بر مبنای اهل بیت علیهمالسّلام و روش آنها تعریف کرد که هر گاه اسم اسلام بر حکومتی نهاده میشود سرتاسرش الهی و اخلاقی اشد ما که طلیه داران حکومت مهدوی هستیم.
نتیجه
انسان خلیفه خدا در زمین است این جانشینی در اداره و مدیریت این جهان بروز میکند. اداره کل جهان به سازمان و سازماندهی به وسیله مدیری مقتدر نیاز دارد. از آنجایی که مدیریت بزرگترین نقش انسان در اداره جهان است باید این مسئولیت را برترین انسانها بر عهده داشته باشند. برترین انسانها دانشمندترین انسانها هستند. در سازمانهای تابعه که مانند اجزای سازمان جهانی هستند نیز باید انسانهای دانشمند به عنوان مدیر این سازمانها باشند. از آنجایی که مالک تمام هستی خداوند متعال است و دلها همه بدست او است در مدیریت کل جهان و سازمانهای تابعه نیاز به علوم الهی است. اگر تمام علوم دنیایی باشد ولی علوم الهی نباشد اگر چه بشر به ظاهر پیشرفت کند ولی از لحاظ معرفتی و معنویت پیشرفت نخواهد نمود و تجربه نشان داده انسانهای بیدین و بدون دانش الهی بشر را به سوی بهره وری و اسارت خود برده و هر کجا که منافع آنها نباشد آنها را رها میکنند و در اصل بشر را به سوی بردهداری میبرند. علم اخلاق الهی به عنوان علمی که برای سعادت بشر است در مدیریت به عنوان علمی که حاکم بر تمام قوانین و علوم بشری است میتواند نقش خود را خوب ایفا نماید. برای ایجاد روابط سالم و ضوابطی صحیح برای این روابط یک مدیر و اعضای سازمان نیاز به علم اخلاقی که منشا الهی دارد هستند. در این مقاله به شمهای از ضرورت علم اخلاق پرداخته شد و در شمارههای بعد انشاألله به ابعاد گوناگون و آثار آن پرداخته خواهد شد.
منابع و مأخذ:
نعمان بن محمد مغربى ابن حيون. (1385 ق). دعائم الإسلام. قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام.
سید صمصام الدّین قوامی. (1392). فقه الاداره. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
عبد الله بن جعفر حمیری. (1413ق). قرب الاسناد. قم: مؤسسة آل البيت عليهم السلام.
حمد بن مسعود عیاشی. (1380ق). تفسیر عیاشی (الإصدار اول). تهران: المطبعة العلمية.
محمد بن يعقوب بن اسحاق کلینی. (1407). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
بإسمه تعالی
سال تحصیلی 96-97 را درحالی آغاز می کنیم که بنیاد فقهی مدیریت اسلامی تحولات متعددی را در سال گذشته پشت سرگذاشت.
امیدوارم امسال هم با تلاش و کوشش دوستان ،سالی سرشار از موفقیت و بهروزی را در پیش داشته باشیم.
با تلاشی که در سال گذشته صورت گرفت زمینه های پژوهشی خوبی برای اعضای بنیاد فراهم شد و بحمدالله ما نیز توانستیم در فضای خارج از بنیاد، زمینه های مشترک و عرصه های مشابه مدیریت خویشتن را بیابیم و با متخصصین دانشگاهی و حوزوی که در حوزۀ مدیریت خویشتن یا نزدیک به آن فعالیت دارند آشنا شویم.از خداوند متعال خواستارم که زمینۀ تلاش بیشتر در این عرصۀ تخصصی را فراهم کند.
به امید موفقیت.
بنام خدا
شروع سال تحصیلی95-96نزدیک است.امیدوارم امسال با تلاشی مضاعف و نیرویی دوچندان در عرصه مدیریت اسلامی گام برداریم.و هریک از دوستان در عرصۀ تخصصی خود گام های بلندتری را برداشته و روز به روز توفیقات بیشتری را در زمینۀ تخصصی خود بدست بیاورند.
تابستان امسال فرصت خوبی بود برای مطالعه و تدقیق بیشتر در زمینۀ تخصصی،که بحمدالله برای ما هم این نعمت حاصل شد و توانستیم مقالۀ پنچم از مدیریت خویشتن را به تحریر در بیاوریم. این نوشتار به معرفی یکی از پیش نیازهای مدیریت خویشتن(معرفت نفس)می پردازد.
با برنامه ريزي معاونت پژوهش بنياد، ان شاء الله در روز دوشنبه 95/2/13 جلسه مدرسه فقهي برقرار شده و در آن مقالات اول و دوم مديريت خويشتن مورد ارائه و نقد علمي قرار مي گيرد.
باعنايت و لطف حضرت حق در سالروز ميلاد باسعادت حضرت جواد الائمه مراسمي در بنياد برگزار شد كه در طي آن اولين مدرك تدريس مديريت اسلامي اعطا شد.
در اين زمينه شايسته است كه كمال تشكر و قدرداني را از رياست محترم بنياد و تمام كادر اداري آن داشته باشم.
اميد است اين اعطاء سبب تلاش بيشتر و رونق علمي بمراتب افزون تر نسبت به قبل در زمينه مديريت اسلامي و تدبيرنفس(مديريت خويشتن)براي اينجانب و دوستان باشد.
بحمدالله شمارۀ 27-28 مجلۀ مديريت در اسلام مربوط به پاييز و زمستان 94 كه حاوي دو نوشتار «تحليلي در مفهوم مديريت خويشتن و مديريت برخويشتن»و «حقيقت سازمان»مي باشد از چاپ خارج شد و در اختيار علاقمندان قرار گرفت.
بحمدالله از ميان نزديك به 15نظر مختار در سالهاي گذشته ،بزودي در شماره جديد نشريۀ مديريت اسلامي(نخل شهداد) اولين نظر مختار با عنوان«كنكاشي در حقيقت سازمان» چاپ و منتشر مي شود.اين موضوع در بحث خارج اصول فقه الاداره بنياد مطرح شد و مورد بررسي فقيهانه قرار گرفت .اميد است كه مورد استفاده خوانندگان قرار گيرد.
شماره سوم از سلسله مقالات مديريت خويشتن با عنوان«تحليل مفهومي از مديريت خويشتن و مديريت برخويشتن»در شماره جديد مجله نخل شهداد در آستانۀ چاپ و انتشار است.
با سلام و تبریک ایام شعبانیه به یاری حق، حقایقی از برنامه و برنامهریزی خواهم نوشت.
کهکشان ها چه نکاتی در برنامه ریزی به ما می آموزند؟
شما نظر بدهید بعد من هم نکاتی را که یافتهام بنمایش بگذارم. خوب نگاه کنید چه می بینید؟
تحصیلات استاد در تهران تا اخذ دیپلم ریاضی، سال ۱۳۵۲ بوده است. ایشان سال ۱۳۵۶ در کارشناسی رشته مدیریت صنعتی از مدرسه عالی مدیریت گیلان فارغ التحصیل شدند (شهر لاهیجان) که پایان نامه ای نیز تحت عنوان کتاب و کتابخوانی تنظیم کردند که مورد توجه قرار گرفت.
در حالیکه ۲۳ سال داشتند از ایشان برای تدریس دعوت به عمل آمد. در همان سال ۱۳۵۶ در فوق لیسانس مدیریت صنعتی در مرکز مدیریت صنعتی تهران پذیرفته شدند ولی در پی مصاحبه شفاهی به علت اینکه فرزند روحانی بودند و خود ایشان نیز به شدت مذهبی بودند مانع ادامه تحصیل ایشان شدند. بعد از انقلاب از ایشان برای ادامه تحصیل دعوت به عمل آمد که به دلیل ممحض شدن در فعالیت های انقلابی در آموزش و پرورش و سپس در سپاه ترجیح دادند مشغول خدمت باشند. در عین حال که پذیرش سپاه تهران را عهده دار بودند، سخنرانی های علمی و کلاس های عقیدتی را پیوسته ادامه می دادند و به عنوان یک نیروی علمی با ایشان برخورد می شد. بعد از آن ایشان دبیرستان سپاه را طراحی کردند و دو سال مدیر آن بودند (در لانه جاسوسی آمریکا، سال۶۲ تا ۶۳) و در آن جا تدریس معارف دینی و اخلاق داشتند. پیش از آن نیز مسئول تربیتی دبیرستان های ناحیه ۹ آموزش و پرورش بودند که برای دبیران کلاس اسلام شناسی داشتند و جزوه ای هم در توحید و نبوت نگاشتند. از سال ۶۳ به حوزه بازگشتند و ۲ سال مدیر و مدرس حوزه علمیه محمودیه کرمان شدند و ادبیات عرب تدریس کردند و سال ۱۳۶۵ وارد قم شده، دروس خارج را شروع کردند و در عین حال مدیریت مدرسه علمیه بعثت را نیز پذیرفتند که در آن جا تدریس اخلاق و ادبیات داشتند. در مقاطع بعد، مدیریت مدارس علمیه رسول اکرم (ص) و امام محمد باقر (ع) و مدرسه معصومیه را به عهده گرفتند که هم زمان تدریس فقه و اصول را تا پایان کفایتین نیز داشتند. در سال ۱۳۷۳به دبیرخانه مجلس خبرگان پیوستند و در مرکز تحقیقات علمی آن جا مشغول شدند که حاصل پژوهش های استاد، کتاب «مدیریت از منظر کتاب و سنت» شد که پژوهش برتر سال ۸۲ از دبیرخانه دین پژوهان گردید با لوح تقدیری از رئیس جمهور وقت. در همین دبیرخانه عضو هیئت علمی فصلنامه حکومت اسلامی شدندکه حاصل آن نوشتن و ارزیابی چندین مقاله بود، به عنوان مثال یکی از مقالات تحت عنوان ساختار حکومت پیامبر (ص) در سال ۸۲ از طرف وزارت ارشاد مقاله برتر شد؛ در همین اثناء، مقالات متعددی در نشریات گوناگون ازاستاد به چاپ می رسید از جمله: فصلنامه انتظار، ماهنامه پیام زن، نشریه پگاه و مقالاتی در کنگره های حکومت اسلامی مخصوص اندیشه امام و کنگره نراقی و کنگره اندیشه های اخلاقی عرفانی امام و غیره. مدتی بعد کتاب دوم استاد نیزتحت عنوان «نظریه خدمت» در شورای سیاستگذاری ائمه جمعه، به چاپ رسید. پروژه پژوهشی «شیوه رهبری امام خمینی (ره) » از طرف دبیرخانه مجلس خبرگان سومین کتاب استاد خواهد بود، که آماده چاپ است؛ این پروژه با تاکید اکید حضرت آیت الله ابراهیم امینی انجام پذیرفته است.
امتیاز و مدیر مسئولی دو مجله« فصلنامه تخصصی مدیریت اسلامی نخل شهداد» و «ماهنامه زیره کرمان» نیز با استاد است که از طرف هیئت نظارت مطبوعات مجوز رسمی کشوری دارد.
در سال ۱۳۸۹ اقدام به تاسیس انجمن علمی مدیریت اسلامی کردند و از اعضای هیات موسس مجمع عمومی این انجمن به شمار می آیند.آرمان و رسالت این انجمن تولید دانش مدیریت اسلامی و ایجاد نهضت مدیریت اسلامی است. این انجمن زیر نظر معاونت پژوهشی حوزه است و دارای هیئت مدیره و بازرسی و ارکان رسمی دیگر است.
استاد در مباحث رسانه ای و شرکت در همایش ها و سمینارهای علمی معتبر در سطح کشوری، دارای سابقه طولانی هستند و حضور بسیار فعالی دارند؛ از جمله شرکت در میزگرد نقد و نظر به عنوان کارشناس مدیریت اسلامی که ده ها جلسه در رادیو معارف با حضور محققان عالی مدیریت برگزار گردیده است، و از موارد دیگر پخش برنامه مدیریت در داستان های قرآنیست در رادیو معارف و بسیاری دیگر از برنامه های زنده و غیر زنده رادیو وتلوزیونی که در مناسبت های مختلف پخش شده است.ایشان اکنون به عنوان کارشناس مدیریت اسلامی در رادیو معارف هستند.
ایشان طی سال های ۷۸ تا ۸۱ مدیر کل آموزش حوزه های خارج از کشور بودند که در خلال آن عضو هیئت علمی نشریه بین المللی «الرشاد» شدند که به زبان های مختلف چاپ می شود و ارگان سازمان حوزه های خارج از کشور است.
استاد در حوزه بین الملل به کشورهای زیادی به عنوان بازرس از حوزه های علمیه خارج از کشور سفر کرده اند و بیش از ده سال است که در مدرسه امام خمینی )ره) تدریس دارند و در آنجا چند دوره در مقطع کارشناسی ارشد، حلقه ثالثه شهید صدر را تدریس کرده اند و قبل از حلقات، مباحث اخلاق و تعلیم و تربیت و عقائد تدریس می کرده اند و سخنرانی های زیادی برای طلاب غیرایرانی دارند و نیزمشاور اخلاقی طلاب غیر ایرانی در مدرسه المهدی (عج) هستندو تا کنون پایان نامه های بسیاری را از دانشگاه ها و مراکز علمی معتبر، به عنوان استاد راهنما به سامان رسانده اند.
استاد مدتی عضو هیئت علمی دائره المعارف فقه اهل بیت (ع) که زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی تدوین می شود بودند و تا به حال مقالات زمان و مکان، خطوط کلی اقتصاد اسلامی و سلیقه های مختلف اجتهادی را تنظیم کرده اند که نام استاد در فهرست صاحبان و تدوین کنندگان مقاله و ارزیاب علمی در جلد اول این دائره المعارف آمده است. در سال ۱۳۸۶ مجموعه و سازمانی را جهت ترویج مدیریت اسلامی و تربیت مجتهدین نظریه پرداز در عرصه مدیریت اسلامی تشکیل دادند با عنوان «بنیاد فقهی مدیریت اسلامی» که اصالت حوزوی دارد. استاد از همان سال تاسیس تدریس بحث خارج مدیریت اسلامی را با عنوان «فقه الاداره» در این بنیاد آغاز کردند که بحث خارج اصول نیز به آن اضافه شده است. قابل ذکر است که اجازه تدریس خارج فقه الاداره توسط مرحوم آیت الله العظمی فاضل لنکرانی به استاد داده شده است.
بنیاد مذکور با توجه به تولیدات نابش وتدریس فقه الاداره مورد استقبال بسیار زیاد نهادهای حوزوی و دانشگاه های معتبر قرار گرفته است که تشکیل کرسی درس فقه الاداره در جامعه المصطفی و دانشگاه امام صادق علیه السلام و برگزاری کارگاه های آموزشی متعدد برای ارگان ها و نهادهای رسمی کشور از جمله وزارت جهاد، فرماند هان سپاه در دانشگاه امام حسین علیه السلام، مدیران حوزه های علمیه استان خراسان و … از آن جمله اند.
جهت تست
درس مدیریت دولتی شماره 11 استاد شاه آبادی